BABAK 1992 | ||
مادرای معنی ایثار تو گل باغ خدایی
آسودگی از محن ندارد مادر
خدا انداخت زیر پای مادر
تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است از تبار فاطمه ای وگویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند پس همیشه دعایم کن چراکه دعایت سرمایه فردای من است. روزت مبارک
مادر ای پرواز نرم قاصدک مادر ای معنای عشق شاپرک ای تمام ناله هایت بی صدا مادر ای زیباترین شعر خدا روزت مبارک
مادر تنها کسیه که میتونی براش ناز کنی سرش داد و بیداد راه بندازی، باهاش قهر کنی! اما با اینکه تو مقصر بودی بازم با یه بشقاب غذا با لبخند میاد و میگه: با من قهری با غذا که قهر نیستی . . .
در پی گذشت سالها هنوزهم صدای قلب تو نوازشگر روح خسته من است مادرم . . . روزت مبارک باد
ای مادر عزیز که جانم فدای تـــو قربان مهربانی و لطف و صفای تو هرگز نشد محبت یاران و دوستان همپایه محبت و مهر و وفـــای تو روزت مبارک
گرامیداشت روز مادر، گرامیداشت فرشته ای آسمانی است که خداوند به هر انسانی در روی زمین یکی از آنها را هدیه داده است فقط و فقط یکی که هیچ جایگزینی ندارد. فرشته مهربان زندگی من روزت مبارک.
به یاد می آورم لحظه های فراز را که صدای او اعتبارم می بخشید و لحظه های نشیب را که اعتمادم به یاد می آورم افرای افراشته ای را به یاد می آورم مادرم را …
مادرم هستی من ز هستی توست تا هستم و هستی دارمت دوست !
بهشت ها برای تو آفریده شده اند و درختان برای اینکه سایبان تو باشند سر از خاک بر می آورند…. مادر تو غزل زیبای محبت و ایثاری…دوستت دارم و نام تو را با چشمه ها و رودها زمزمه میکنم……
مادرم، خواستم خوشبوترین گل دنیا را برایت هدیه بیاورم، اما دیدم تو خوشبوترین گل دنیا هستی. مادرم، تو تنها ستارهای هستی که در روز و شب میدرخشی. ای ستارهی زندگیم، تو را با تمام وجود دوست دارم.
بارانی از عشق و نمی هم ستاره ارزانی تویی که در تبار معصومانهی نگاهت، چشمانِ خستهی من ستاره میچیند. خوشآهنگترین نغمههای هستی نثار قلب خسته و صبورت. روزِ به اوج نشستنت مبارک.
آبیترین، دریاییترین و آسمانیترین تقدسِ زندگیمان! دستانتان را بوسه میزنیم. روزتان مبارک . در تمام زندگی ام مادرم تنها دلیل بودنم بود! روزت مبارک فرشته خلقت !
زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ســـــــــــرچشمهء محبت و الطاف داور است بهر صفا و لطف خـــــــــــدا عشق مظهر است بعد از خـــــــدا به سجده بوَد زآنکه مادر است به یاد می آورم لحظه های فراز را که صدای او اعتبارم می بخشید و لحظه های نشیب را که اعتمادم به یاد می آورم افرای افراشته ای را به یاد می آورم مادرم را …
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد.
*;%’*
دو موجود هستی گرامی تر است آسمانی پر از ستاره، دشتی پر از گل، در آسمان آبی دلم، جایی برای ابرها نیست
در آسمان آبی دلم، جایی برای ابرها نیست
تو بهترین گل، میان شهر گلهایی
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالندهام سازد.
آسایش جان و تن ندارد مادر دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ورنه غم خویشتن ندارد مادر
مادر: کاشکی میشد بهت بگم چقدر صدات و دوست دارم لالاییهات و دوست دارم بغض صدات و دوست دارم
منبع: www.parsnaz.ir [ دوشنبه 95/1/9 ] [ 6:15 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |