مرداد 91 - BABAK 1992
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

BABAK 1992
 
لینک دوستان

جهان پرشور و ماتم شد

همه دلها پر از غم شد

بیا یا حضرت زهرا(س)

ببین ماه محرم شد...


[ یکشنبه 90/9/6 ] [ 9:3 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]

مقدمه

روزها همچنان از پی هم می‌گذرند و دوباره محرم با آن حال و هوای سحرانگیزش از راه می‌رسد. دوباره عطر خوش حسینی به مشام می‌رسد و نوای «یاحسین» گوش جان را نوازش می‌دهد. زمزمه‌ای که همواره ورد زبان ملت ایران بوده و با نشأت گرفتن از زمزمه‌ها و نام حسین(ع) بود که توانستند چنان حوادثی را بیافرینند به طوری که با گذشت زمان هنوز فعل حسینی‌شان در اذهان حک شده باقی مانده است.

امام حسین ( ع ) به همراه 72 تن از یاران صدیقش حماسه‌ای خلق کرد که حتی با یادآوری آن می‌توان به عظمت این نهضت حسینی پی برد و برای حرکتها و مبارزات ظلم‌ستیزانه بعدی، در طول تاریخ پس از امام(ع) و یارانش الگویی گشت. در باره رویداد عاشورا بسیار گفته و نوشته‏اند. باز هم جاى گفتن و نوشتن باقى است، چرا که این رویداد از چنان ابعاد بزرگ و گسترده‏اى برخوردار است که هر چه بیش‏تر به تحلیل و بررسى آن پرداخته شود زوایاى نوتر و تازه‏ترى از آن آشکار خواهد شد. عاشورا نه یک حادثه که یک فرهنگ است، فرهنگى برخاسته از متن اسلام ناب که نقش حیاتى را در استحکام ریشه ها، رویش شاخه ها و رشد بار و برهاى آن ایفا کرده است. عاشورا هیچ گاه در محدوده زمان و جغرافیاى خاصى محصور نمانده است، بلکه همواره الهام بخش تشیع در راستاى حرکت ها، جنبش ها و قیام هاى راستین شیعه ـ پل بسیارى از نهضتهاى دیگر ـ در برابر کانون هاى ظلم و کفر و نفاق بوده است. قیام عاشورا از سال 61 هجرى تا امروز همچون چشمه‏اى جوشان و خروشان از آب زلال و گواراى خود تشنگان معرفت و حقیقت را سیراب کرده، و الهام‏بخش بسیارى از نهضت‏هاى حقّ علیه باطل بوده است. انقلاب اسلامى، به رهبرى امام خمینى(ره) از عاشورا حسینی الهام گرفت. وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره) نیز این مفاهیم را بیان می‌دارد که هر کس خود را بیشتر برای ظلم محیا کنید ، ظالم بیشتر می‌شود و اگر در برابر ظالم ایستادگی کنید ظلم از بین می‌رود. روحانیت شیعه همواره براى حراست از کیان فرهنگ عاشورا، نه فقط آن را در طول اعصار متمادى بازگو کرده است، بلکه حتى به بازسازى آن و پاسدارى از ارزش هاى ناشى از آن پرداخته است. بازسازى مضامین و مفاهیم بلند فرهنگ عاشورا در هر عصر و زمانى به فراخور حال آن زمان، تأثیر بسیار شگرف و سازنده اى در راه پیشبرد اهداف مقدسى همچون نشر معارف و فرهنگ اسلام ناب، بر جاى نهاده است. تاریخ شیعه گواه صادق و روشنى از این بازسازى‏ها است. این بار نیز آذرخشى دیگر از آسمان کربلا درخشید که نور آن مشعل فروزان راه حق طلبان و حقیقت جویان، و ابهت و صلاى آن، در هم کوبنده الحاد و نفاق است. عاشورا رسالت بزرگى را بر دوش همه دینداران به ویژه آگاهان جامعه نهاده است. همگان پس از شناخت ابعاد آن موظف‏اند خود و جامعه خود را با آن مقایسه و از آن درس و عبرت بیاموزند، چرا که زنده بودن تاریخ به ترسیم و تصویب آن و سنجش خودمان با آن است. از این روى، سخنی هر چند کوتاه پیرامون اساسى‏ترین بعد این حادثه بزرگ است که در بخشی از آن تحت عنوان « عاشورا در محرم » که بر گرفته از موضوعات مختلف پیرامون این حادثه تاریخی خواهد بود بیان می گردد .

تولد تاریخ

پنجاه سال از غروب آفتاب آسمانی وحی می‏گذشت و بیش از بیست سال بود که زمین و زمان از تابش خورشید قسط و عدالت محروم شده بود، پنجاه سال پیش از این، پیامبر اسلام(ص) رحلت فرموده بود و در طول این نیم قرن تنها چهار سال و نه ماه آفتاب عدالت درخشیده بود، دیگر هرچه بود سیاهی بود و ستم، ظلم بود و ظلمت، و هرچه عقربه ‌تاریخ پیشتر می رفت سیطره‌ سیاهی و ستم بیشتر می‏شد و این سیطره چنان باسرعت پیش می‏رفت که دیگر امید به نور نجاتی نبود، می‏رفت که نام قرآن و اسم اسلام نیز به فراموشی سپرده شود و این، یعنی محو حقایق و نابودی انسانیت و به باد دادن تمام زحمات و خدمات پیامبران و اصلاحگران تاریخ؛ به عبارت دیگر تحریف و تدفین تاریخ، تاریخی که رسولان حق، از آدم تا خاتم به آفرینش آن کمر همت بسته بودند و با تحمل سختیهای طاقت‏فرسا و با صداقت و صمیمیت فوق العاده خویش آن را ساخته بودند و چه میثم‏ها که در حراست از آن به سر دار نرفته و چه ابوذرها که به خاطرآن، شکنجه و تبعید نشده بودند و از همه مهمتر حضرت علی(ع) آن عین عدل و عرفان و انسان کامل در این راه مقدس شهید شده و با خون خویش و این ابرمرد، کسی جز امام حسین(ع) و این کار سترگ، جز با حماسه بی‏نظیر کربلا، نمی‏توانست باشد این کار با منبر و خطابه یا با نوشتن نامه و رساله تحقق نمی‏یافت، خون خـدا می‏بایست دین خدا را از نو زنده کند و با شهادت خویش حجاب از چهره‌ اهل تزویر بردارد . حضرت با آگاهی تمام به آخرکار وبا شوق واشتیاقی وصف ناپذیر به دیدار دوست به راه افتاد ورفت که کربلا راعرش عشق وعاشورا را قیامت قرآن وتولد تاریخ کند که کرد وحیرت آبادی را بنام کربلا تا ابد زنده وبالنده دربلندای ابدیت پدید آورد که هنوز هم که هنوز است جهانخواران وزورمداران وریا کاران تا نام کربلا وعنوان عاشورا را می شنوند خوابشان آشفته می شود و کربلا بزرگترین و مهیب‏ترین کابوسی است که خواب را بر چشم همه یزیدیان حرام کرده است .

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 90/9/6 ] [ 8:57 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]

مقدمه
باز دل، بی شکیب طلوع غمی مکرر شد. دوباره آه و اندوه به سینه خرامید و الماس سرشک، چمان و بی امان به رواق دیدگان آمد.
چهل سپیده است که سپیدار غم در دل شیدائیان ریشه کرده و فراق یاران عاشورا، اشک شیعه در فرات ارادت روان کرده است، یا حسین!
“و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات اربعین لیله”
با عشق لقای یار، ماه محرم را سپری کردیم و در عاشورا دیده در خون نشاندیم و اینک اربعین آمد و وعده دیدار حاصل شد.
امروزجابر دل با عطیه شوق به سوی کربلا راهی است و اربعین، مزار شهیدان نینوا بوسه گاه خاکساران و دل نثاران امیر حماسه و نور است.
امروز هستی، حسین را زمزمه می کند و عطشناکان ولایت، عباس بن علی را می خوانند.
اربعین، بیعت دوباره با عاشوراست.
اربعین، بعثت جانهای ملتهب است و تکرار پیمان پایدار شیعه در غدیر
اربعین، روز برائت از سلطه ستم و هنگامه عهد عاشقان شهادت است.
اربعین، یادمان روزهایی است که خورشید را فراز نیزه های جهل دیدیم و بر مظلومیت فضایل، گریستیم.
اربعین، تذکار آنانی است که حق نمایان، سلاح باطل گرفتند و بر روشنای حقیقت شوریدند.
اینک ما عاشقان هدایت حسینی با تاسی به شاهدان عاشورا که رقص شمشیر بلا را به هیچ انگاشتند، شمشیر غم به جان خریده و "بلی" گویان اهل ولا گشته ایم و سرانجام سرخ سیدالشهدا می جوییم؛

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت زان که شد کشته او، نیک سرانجام افتاد

از مرید پاک حسین و مراد معظم امت و ولی امر زمان و نایب حضرت حجت(عج)، خامنه ای عزیز، وفا و استقامت آموخته ایم و از تکرار کربلا باکی نداریم و سینه های پر اندوه خویش را آماج سهم و سنان نموده ایم و حق خویش را اگر در فراسوی ثریا باشد می جوییم.
اربعین، فرصت مجدد فریاد رسای ستم سوزی است، فرصت هم آوا شدن با زینب کبری(س) که احیاگر امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح ناب حسینی بود و حراست از ارزش های علوی، آموزه شکر و شکیبایی و رشادت اوست..
ما درس استمرار ایثار ناب حسینی و عدل بی عدیل علی از خروش زهرایی زینب آموخته ایم و بسان آن اسوه استقامت سرخ، تا تمامیت هستی مان را فدای ساحت ولایت کنیم و در سیل سختی های دهر و هجمه هراسناک حرامیان، به زیبایی زهد و جلالت جهاد و نجابت منطق، اندیشیم.
زینب، صحیفه مصائب اولیاء خدا، وارث فضایل صدیقین، ثمره رنج انبیاء، عصیر خصایل صالحین و عصاره بذل مهجه قلب شهیدان است.
زینب، آئینه تمام نمای درد جراحت سینه ام ابیها و انشقاق تارک مولا و شرنگ تنهایی مجتبی و حماسه سرخ عاشوراست.
زینب، یادگار لحظه های نینوا و ملجاء سالار شهیدان در هجوم بی نهایت شمشیر بلیه است.
برای زیارت مرقد عنایت حسین از آستانه ولای زینب گذشته ایم و برای دیدار ضریح عطوفت علی، خاکبوس رواق پاک مهر زینبیم و هماره برای لقای حریم قدس فاطمه از محضر مطهر زینب کبری اجازه می طلبیم و ارادت به ساحت بانوی نینوا، بهشت بی کرانه ماست.


واقعه عاشورا
موضوع امام حسین(ع)، زندگی و حرکت آن حضرت ، یک برنامه مکتب و نظام فکری است. سنگری است دفاعی برای برافراشته نگه داشتنه پرچم عزت و شرف جامعه بشری. حضرت اباعبدالله الحسین(ع) سمبل استقلال، اخلاص، توحید، اخلاق، شجاعت و در یک کلام همه خوبی هاست. و در این مجموعه ، واقعه عاشورا یک انقلاب، تحول و نهضت است. قیامی است که هم خود فی نفسه موضوعیت دارد، و هم گذشته و آینده بر محور آن تنظیم شده است.
از همین رو خداوند همه انبیا را مامور کرده است تا حادثه عاشورا و حرکت امام حسین(ع) را مطرح نمایند. خداوند جریان حضرت امام حسین را از طریق جبرئیل برای آدم، نوح و ابراهیم و سایر انبیا(ع) بازگو کرده، و انبیا نیز قلب خود را با یاد امام حسین صفا داده و نشان داده اند که یاد امام حسین در متن همه مکاتب است. لذا عاشورا چشمه جوشان حیاتی است که همه از آن بهره گرفته اند. حتی وجود مبارک پیامبر خاتم(ص) نیز از همان روز ولادت حضرت سیدالشهدا(ع)، برنامه آن حضرت را بسیار واضح و روشن مطرح کرده اند. حضرت رسول(ص) روز ولادت حضرت اباعبدالله(ع)، گریه کردند و در پاسخ به سوال از علت این گریه موضوع قتل امام حسین را در همان روز اول ولادت بیان فرمودند.
امیرالمومنین(ع) نیز در ایام جنگ صفین، روزی در عالم رویا جریان کربلا را دیدند. وقتی بیدار شدند گریه کردند. اصحاب عرض کردند: آقا چرا گریه می کنید؟ فرمودند: در عالم رویا حسینم را دیدم که در دریای خون دست و پا می زد. در همین راستا شعار وجود مبارک امام زمان(عج) هم "یالثارات الحسین" است و اولین ندایی که آن حضرت سر می دهند و در عالم مطرح می کنند، احیای جریان کربلا و مطرح کردن حقیقت قیام حسینی است.
و ما نیز هر صبح جمعه ندبه کنان و?این الطالب بدم المقتول بکربلا?گویان پی خونخواه و منتقم خون حسین و یارانش می گردیم تا وعده الهی ?و لقد کتبنا فی الزبور من بعدالذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون? (انبیا 105)تحقق یابد. انشاالله!
ادامه مطلب...

[ یکشنبه 90/9/6 ] [ 8:52 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]

همیشه با بدست آوردن اون کسی که دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست که ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی ، همه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میکنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی کردن ، پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مکن و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشدافسوس...آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد...برای آنچه از دست رفته آه می کشیم.


فرق من و تو: گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم. گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم. گفتی من بجز تو به کسی فکر نمی کنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فکر می کنم. گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با یکی دیگه من خودمو می کشم، گفتم اما اگه تو بری با یکی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه کنم. گفتی ... ، گفتم... . حالا فکر کردی فرق ما این هاست؟ نه! فرق ما اینه که: تو دروغ گفتی، من راستشو
.



گفت: می خوام برات یه یادگاری بنویسم گفتم: کجا؟ گفت : رو قلبت گفتم مگه میتونی ؟ گفت : اره سخت نیست آسونه گفتم باشه بنویس تا همیشه یادگاری بمونه یه خنجر برداشت گفتم این چیه ؟ گفت : هیسس ساکت شدم گفتم : بنویس چرا معطلی خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت دوستت دارم دیوونه اون رفته ؟ خیلی وقته؟ کجا ؟ نمیدونم اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده
.



دل بیتاب من با دیدنت آرام می گیرد اگر دوری زآغوشم نگاهم کام می گیرد مرا گر مست می خواهی نگاهت را مگیر از من شب و شمع بود و من بودم و غم شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم
.



عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی.

نظر یادتون نره....


[ شنبه 90/9/5 ] [ 4:53 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]

چرا عاشق می‌شویم ؟ دلایلی که انسان ها دوست دارند عاشق شوند و عاشق نیز می‌شوند به ترتیب زیر می‌باشد : 
 
1-  تمام انسان های زمانی که به یک سن خاص می‌رسند ، تمایل دارند که عاشق شوند و کسی را فراتر از حد معمول دوست داشته باشند اما علت این کار در چیست ؟
علت این کار تا حدودی به هورمون های انسان های بستگی دارد زیرا زمانی که به سن خاصی می‌رسید فعالیت هوورمون ها نسبت به گذشته تفاوت دارد و فعالیت جدیدی را آغاز می‌کنند  و البته لازم به ذکر است که این سن در تمام افراد یکسان نیست ، دز هر شخصی رسیدن به این سن خاص و شروع جدیدی برای هورمون ها متفاوت است .
 
2- تمام انسان های تمایل دارند با شخص دیگری جز پدرو مادر ، خواهر یا برادر خود ارتباط جدیدی را برقرار کنند بالخصوص با جنس مخالف خود .
 
3- از دید روان شناسی زمانی که انسان ها عاشق می‌شوند به این علت است که می‌خواهند ابراز وجود کنند ،  ابراز استقلال خود ، ، اظهار کنند که ما نیز بزرگ شده ایم و می‌توانیم کسی را دوست داشته باشیم  ،  معمولا  تمام انسان ها اولین رابطه هایی که در دوران نامزدی خود داشته اند  را هیچ گاه فراموش نمی کنند ، چون اولین مرتبه ای  بوده که به دیگران  ثابت کرده اند که ما دیکر یک خانم بالغ یا یک مرد بالغ شده اید .
 
مهم ترین علت روان شناسی که این رابطه را فراموش نمی کنید به این خاطر است که شما از دوران نوجوانی خارج شده اید ، وارد دنیای بزرگ سالان شده اید ، با یک شخص دیگر آشنا شده اید که او را هم مثل خود می‌بینید ، دو روح که از یکدیگر جدا هستند ولی به نظر شما هر دو روح بسیار به هم نزدیک شده اند ;  بدین ترتیب  شکوفه های علاقه ، عشق  در دلتان و بین شما دو نفر به وحود می‌آید .
 
معمولا اولین رابطه های در دوران نامزدی بعد از مدتی با کمی مشکل مواجه می‌شود چون خانم یا آقا با کسی جز والدین خود رابطه ی محبت آمیز نداشته است ، گاهی در این رابطه ها به مشکل بر می‌خورند اما بعد از گذشت زمان  و با کمی صبر و حوصله ، مشکلی که در رابطه ها وجود دارد حل خواهد شد ،  این موضوع  در بین زوج های جوان کاملا طبیعی می‌باشد ، اگر شما هم چنین مشگلی دارید اصلا جای نگرانی وجود ندارد . 
 
گاهی بعضی از افراد دوست دارند عاشق شوند ولی چنین شرایطی برایشان پیش نمی‌آید، با اولین کسی که به آنها یک سخن محبت آمیز می‌زند دچار توهم می‌شوند که او عاشق آنها شده است ،  این تفکر نشانه ای  از یک کمبود در این  انسان ها می‌باشد ، نگاهها ، صحبت های ، رفتار ها ، و .... همه ی چیز را در فرد مقابل به همان شیوه ای می‌بینند و می‌شنوند که دوست دارند ، حتی عقاید ، نظرات و رفتار های خود را به خاطر نامزدشان عوض می‌کنند و گاهی به دروغ نیز متوسل می‌شوند ;  تمام این کارها را انجام می‌دهند تا در برابر چشم او بالا تر روند ، شخص مقابلشان بیشتر عاشق آنها شود.
 
اما در علم روان شناسی این موضوع را به این ترتیب توضیح می‌دهند که این افراد برای گریز از خود ، شخصیت و هویتی که دارند ، دست به این اعمال می‌زنند و در واقع  این افراد در یک خواب غفلت یا یک رویای کودکانه  به سر می‌برند و هنگامی که از این خواب بیدار می‌شوند دیگر فایده ای ندارد ، دوران نامزدیشان به هم خورده است ، اغلب این افراد بعد از قطع شدن رابطه نامزدیشان دچار بحران های شدید روحی می‌شوند و گاهی این بحران ها به حدی می‌رسد که خانم یا آقا دچار افسردگی های شدید می‌شوند . 
 
رویا یا خوابی که برایتان توضیح دادیم دقیقا مصداق نوجوانانی است که منتظر و چشم به راه یک شاهزاده با اسب سفید هستند که از یک سرزمین دور به نزد آنها بیاید ، این دختر خانم های رویایی را با خودش ببرد تا ملکه سرزمین خود کند . آیا چنین شاهزاده ای وجود دارد ؟
 
مسلم است که این تفکر تنها یک رویا است که فقط هم محدود به دوران نوجوانی می‌باشد ، اما بعضی از افراد این رویا را با خود وارد دوران جوانی می‌کنند مانند افرادی که در بالا برایتان شرح دادیم ، این افراد دقیقا همان رویا های دوران نوجوانی خود را حفظ کرده اند ،  و در همان رویاهای غوطه ور ند و از واقعیت های زندگی دور هستند .
 
بسیاری از افراد عاشق می‌شوند و به شخص دیگری دل می‌بندند زیرا دارای اعتماد به نفس پایینی هستند ، با عاشق شدن و محبت دیگری احساس می‌کنند که قدرت اعتماد به نفس شان بالاتر می‌رود ، بدون آن شخص قادر به زندگی کردن نخواهند بود و خود را بدون او تنها و بی تکیه گاه می‌بینند . این افراد دارای شخصیت فوق العاده ضعیفی هستند زیرا به تنهایی قادر به زندگی کردن نیستند . این افراد برای اینکه همسرشان یا نامزدشان او را هم راهی کند هر کاری را که از او بخواهند انجام می‌دهند حتی حاضرند شخصیت چندین ساله شان را زیر پا بگذارند ، تنها به این دلیل گاه  احساس کنند عاشق یک نفر هستند . این افراد می‌خواهند به هر قیمتی که شده است عاشق باشند اما نکته ی مهم تر این است که نباید خواسته های  خود را به آسانی و به هر قیمتی از بین ببرید . 


[ شنبه 90/9/5 ] [ 4:51 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

هر چی که بخوای از عکس، داستان، ترفند مو بایل و کامپیوتر،ترفند ایرانسل،بازی،دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس و ....
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 127
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 926829