BABAK 1992 | ||
آیا میدانستید به جای انتظار کشیدن برای بارگذاری ویدئو در یوتیوب ، دایره چرخانی که به هنگام بارگذاری ویدئو نمایش داده میشود (همانند تصویر زیر) را میتوانید تبدیل به بازی Snake (مار) کنید ؟ این قابلیت جالب که از چند ماه پیش فعال شده یکی از نکات مخفی (Easter egg) سایت یوتیوب است که خصوصا برای کاربرانی که از اینترنت با سرعت پایین استفاده میکنند میتواند جالب باشد تا در زمانی که میبایست منتظر بارگذاری و Load یک ویدئو شوند یک بازی سرگرم کننده را انجام دهند !
برای فعال کردن این قابلیت کافی است به یکی از ویدئوهای سایت یوتیوب مراجعه کنید و سپس آن را Play کنید و آنگاه بر روی دکمهای که ویدئو را در حالت ” تمام صفحه” (Full Screen) نمایش میدهد کلیک کنید . حالا تنها کافی است کلیدهای جهتنمای بالا یا پایین را در صفحه کلید فشار دهید . خواهید دید که دایره چرخانی که هنگام بارگذاری ویدئو نمایش داده میشود تبدیل به بازی Snake میشود ! حالا باید به دنبال طعمه چشمک زن باشید و آن را شکار کنید تا مار ، رشد کند و بزرگ شود! [ پنج شنبه 90/5/6 ] [ 9:15 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
مشترکین تلفن همراه اعتباری می توانند با استفاده از این سرویس 5 نفر از اعضای خانواده و یا دوستان خود را در لیست همراهان اول خود قرار داده و در مدت زمانی سه ماه از 20 % تخفیف در مکالمه با این شماره تلفن ها بهره مند گردند. روش های تلفن گویای 444 (IVR) ، پیام کوتاه (SMS)، کد های میان بر (USSD) و پرتال همراه اول این امکان را به مشترکین می دهد تا با انتخاب ساده ترین و مناسب ترین روش بتوانند از این سرویس استفاده نمایند . مشترکین تلفن همراه اعتباری می توانند تمامی شماره تلفن های همراه اول با پیش شماره 91 و شماره تلفن های ثابت را به لیست همراهان اول خود اضافه نمایند. اضافه نمودن شماره تلفن های سایر اپراتور ها در لیست همراهان اول امکان پذیر نمی باشد. به ازاء ثبت و اضافه نمودن هر نفر از اعضاء گروه 4500 ریال از اعتبار مشترک کسر می گردد. حذف شماره اعضاء گروه و مشاهده شماره اعضاء گروه رایگان می باشد حداکثر تخفیف تخصیص یافته به مشترکین 20% در هزینه مکالمات می باشد. (سایر سرویس ها از قبیل پیام کوتاه، MMSو ... شامل تخفیف نمی باشند) در صورتی که مشترک در خارج از کشور از سرویس رومینگ استفاده نماید، هزینه تماس با اعضاء گروه شامل تخفیف نمی گردد. با ارسال کد های میان بر (USSD) می توانید کلیه خدمات مورد نیاز این سرویس را دریافت نمائید. [ یکشنبه 89/6/14 ] [ 5:35 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
چه سئوالاتی در جلسات آشنایی دختر و پسر جهت خواستگاری و ازدواج باید مطرح شود: ما در این مقاله سعی داریم تا نحوه ساختن سئوال را در این جلسات برای شما بازگو کنیم . در طرح سئوالات جلسه خواستگاری و شناسایی دختر و پسر، که به آن ها کمک می کند تا نسبت به طرف مقابل شناخت عقلانی ( نه احساسی) کسب کنند شرایطی حائز اهمیت است که بعضی از آنها به قرار ذیل است: 1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرمسئله مبهم، طرح کنیم. 2 - سئوالات کلی برای شروع خوب است ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا نظر شما در مورد حجاب چیست؟ شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟ شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟ میعارهای شما برای ازدواج چیست؟ شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟سئوالات کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد. 3 - به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساسی، فکری یا رفتاری نشان می دهند. به عنوان مثال به جای این سئوال کلی که "نظرتان در مورد حجاب چیست؟" سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟ آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟ حدود حجاب برای خانم ها چقدره؟ آیا نوع پوشش خانم در خانواده با جمع های فامیلی تفاوتی داره؟ آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا ...، اشکالی داره؟ خانم یا آقا در ارتباط با نا محرم چه حدودی را باید رعایت کنن؟ (این به شما بستگی دارد که چه سئوالهای جزئی را متناسب با احوال خود طرح کنید) اما .... این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم. مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد شغل، تحصیلات، وظایف دوستی و خانوادگی از جمله مسئولیت های فرد محسوب می شود و ما به جای سوال "آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه" ، سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم تا از میزان مسئولیت پذیری او مطلع شویم. مثل: شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟ آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به اجبار از شما می خواهند؟ رفتار همکارانتان با شما چگونه است؟ ( معمولا افرادی که با خانواده و همکار و ...، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند) موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساسی، فکری یا رفتاری نشان می دهند، بهترین مبنا برای شناخت شخص مقابل است. ثبات فکری و احساسی فردشما می توانید با سوالاتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و ....؟ چون این فرد که حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ ( این سئوال با سئوالات سنتی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت است، مثلا ممکن است شخصی 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات است. چون چگونگی گذران عمر و ثبات در کار و زندگی برای ما مهم است) انعطاف پذیری ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش است. به این سئوال توجه کنید:اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به منزل ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟ نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم است نه خود جواب. اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.( این نشانه عدم انعطاف است) اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید( این هم نشانه عدم انعطاف است) در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید: باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت دارد؟ آنها چه نسبتی با ما دارند؟ ضرورت میهمانی چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ....، یعنی بررسی همه جوانب و جوابی شبیه این: به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم، لذا تا ساعت 18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم. ( فراموش نکنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است). نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و ...است. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود. تقسیم وظایف و نقش زن و مرد شما می توانید با مثالهایی مسئولیت هایی را مطرح کنید و از او بپرسید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و .... مسائل اقتصادی خانوادهاین بند هم باید با سئوالات جزئی همراه باشد. مثلا "میزان هزینه ای را که جهت مراسم ازدواج در نظر دارید چقدر است؟ محل مسکونی مد نظر چگونه است ، کجاست؟" و یا "درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟ " میزان استقلال یا وابستگی فردشما با طرح سوالاتی در مورد زندگی در شهر دیگر، نوع عکس العمل در قبال نصایح دیگران، میزان معاشرت با خانواده، و دوستان می توانید در مورد استقلال شخصیت وی تصمیم بگیرید. صفات شخصی و روانیافسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند. همچنین صفاتی مثل حسابگر (خساست) یا ولخرج بودن، اجتماعی بودن و یا منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن) و پشتکار و ....، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد. مسائل اعتقادی و اخلاقیاین سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب بررسی کنید تا فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد. برای مثال "آیا وجود اعتقادات دینی درون انسان کافیست یا باید حتما در رفتار نمود داشته باشد؟ آیا خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرشان اجازه بگیرند؟ در صداقت به خود چه نمره ای می دهید؟ دوستانتحقیق در مورد دوستان فرد و شناسایی آنها ، مسائل زیادی را در مورد همسر آینده برای شما باز گو می کند. سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست) با کدام دوست صمیمی هستید و او چه خصوصیت مثبتی دارد؟ ( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی) با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد) بیماریهای جسمی، معلولیت هااین مورد باید مستقیم سئوال شود. چون برخی افراد، صداقت دارند اما ملزم به گفتن موارد سوال نشده نیستند. ( البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده تان در تصمیم گیری شما موثر هست) همچنین سوالاتی در مورد خانواده و کیفیت روابط اعضای خانواده و تفریحات و سرگرمی های شخص نیز از جمله زمینه های مفید در جهت شناخت بهتر افراد است. [ شنبه 89/5/30 ] [ 5:11 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
نوزادان گریه می کنند و هیچ راهی برای خلاصی از گریه آنها وجود ندارد. از آنجا که نوزاد نمی تواند حرف بزند، گریه او ممکن است برای والدینش نگران کننده باشد و از خود بپرسند "از کجا بفهمیم مشکلش چیست؟" فهمیدن علت گریه نوزاد ممکن است در آغاز دشوار باشد ولی باید توجه داشت که قسمت بزرگی از بچه بزرگ کردن آزمون و خطاست و والدین خیلی زود یاد خواهند گرفت که چگونه نیاز های کودک خود را پیش بینی کنند. دلایل زیر شایع ترین دلایل گریه نوزاد هستند و نوزاد با گریه خود در واقع می خواهد مشکلش را به شما بفهماند: چرا کودکتان گریه می کند من گرسنه ام وقتی یاد بگیرید که نشانه های گرسنه بودن کودک خود (مثل نق نق کردن، سر و صدا راه انداختن و دنبال پستان مادر گشتن هنگامی که او را در آغوش می گیرید) را بشناسید مشکلاتتان در سیر کردن او قبل از اینکه گریه کند کمتر می شود. وقتی کودکتان گریه می کند اول مطمئن شوید که گرسنه نیست. شیر دادن ممکن است سبب قطع گریه کودک نشود ولی اگر می خواهد همچنان شیر بخورد بگذارید به خوردن ادامه دهد . بعضی اوقات شیرخواران حتی بعد از اینکه شروع به شیر خوردن می کنند به گریه کردن ادامه می دهند اما شما به شیر دادن ادامه دهید چون هنگامیکه معده اش پر شود از گریه کردن دست بر می دارد. پوشکم را عوض کنید بعضی کودکان به مجرد اینکه به تعویض پوشک نیاز داشته باشند سر و صدایشان در می آید اما بعضی دیگر اینطور نیستند. در هر صورت این هم یکی از دلایل گریه کردن کودک است و خوشبختانه هم فهمیدن آن راحت است و هم حل کردن آن. سردم است؛ گرمم است کودکان شیر خوار دوست دارند لباس زیاد و گرم داشته باشند. (بعنوان قاعده هر چند تا که خودتان لباس پوشیده اید و از نظر دما احساس راحتی می کنید باید یک لایه بیشتر به کودک شیرخوارتان بپوشانید.) بنابراین گریه کودک ممکن است به این علت باشد که سردش شده است (مثلاً موقعیکه کودک لخت است و شما در حال عوض کردن او هستید). بهتر است یاد بگیرید که چطور کودکتان را سریعتر و قبل از اینکه سردش شود عوض کنید. توجه کنید که کودک را زیادی نپوشانید چون احتمال گریه کردن کودک وقتی که گرمش است در مقایسه با وقتی که سردش است کمتر است (اگر هم گریه کند خفیف تر است). مرا در آغوش بگیرید کودکان شیر خوار آغوش و نوازش زیادی نیاز دارند. آنها دوست دارند صورت والدین خود را ببینند، صدایشان را بشنوند، به صدای قلبشان گوش کنند، و حتی می توانند بوی منحصر بفردشان (بخصوص شیر مادر را) تشخیص دهند. بعد از شیر خوردن، آروغ زدن و عوض شدن دوست دارند که شما آنها را در آغوش بگیرید. ممکن است شما فکر کنید که با این کار دارید کودکتان را "لوس" با می آورید ولی نگران نباشید؛ این مسئله در چند ماه اول زندگی اصلاً مطرح نیست. البته کودکان از نظر اینکه چقدر بخواهند که شما آنها را در آغوش بگیرید با هم فرق دارند. بعضی از کودکان توجه زیادی را می طلبند و در مقابل بعضی دیگر می توانند مدت زیادی آرام بنشینند. اگر کودکتان توجه شما را می خواهد او را در آغوش بگیرید و یا در کنار خود بگذارید. دیگه بسه!تنهام بزارین هر چند کودکان شیر خوار به توجه زیادی نیاز دارند ولی ممکن است دچار "تحریک بیش از حد" نیز بشوند. گاهی کودک بعد از گذراندن یک روز تعطیل در میان افراد خانواده و بستگان و یا در انتهای هر روز ظاهراً بدون دلیل و بیش از حد طبیعی گریه می کند. فیلتر کردن تمامی تحریک های محیطی (شامل نور، صدا، بغل به بغل شدن) معمولاً برای نوزادان آسان نیست و این می تواند سبب خستگی آنها بدلیل فعالیت زیاد شود. در این شرایط نوزاد با گریه کردن خود در واقع می گوید "دیگه بسه!". این مسئله معمولاً وقتی رخ می دهد که کودک خسته است. سعی کنید کودکتان را به جایی آرام و ساکت ببرید و بعد ببنید می توانید او را بخوابانید یا نه. حالم خوب نیست اگر تازه به کودک خود شیر داده اید و می دانید که راحت هم هست (گاهی کودک ممکن است بخاطر یک مسئله خیلی کوچک و پیش پا افتاده نظیر گیر کردن یک تار مو دور انگشت پایش و یا تماس مارک لباس با پوستش احساس ناراحتی کند) ولی کودک همچنان گریه می کند درجه حرارتش را اندازه بگیرید تا مطمئن شوید مریض نیست. گریه ناشی از بیماری معمولاً با گریه ناشی از گرسنگی فرق می کند و شما خیلی زود این را می فهمید. هیچکدام از موارد بالا بعضی اوقات دست آخر هم نمی فهمید چرا کودکتان گریه می کند. بعضی اوقات کودکان گریه می کنند و بسادگی نمی شود آرامشان کرد. این گریه کردن ممکن است از چند دقیقه گریه شدید تا کولیک کامل طول بکشد. کولیک عبارتست از گریه غیر قابل تسکین بمدت 3 ساعت در روز و حداقل 3 روز در هفته. حتی اگر کودک سه ساعت هم گریه نکند باز هم تحمل این وضعیت برای والدین سخت است. در صورتیکه علت گریه کودک دلایل بالا نبود راه های زیر را امتحان کنید. علت گریه کودکم را نمی دانم. چکار باید بکنم؟ کودک را بپوشانید و در آغوش بگیرید نوزادان دوست دارند همان احساس گرما و امنیت درون رحم را تجربه کنند. پس کودکتان را قنداق کنید و سرش را روی شانه تان بگذارید. توجه داشته باشید که قنداق کردن و در آغوش گرفتن ممکن است برای بعضی کودکان ایجاد محدودیت فیزیکی کند. ممکن است این کودکان به پستانک یا تکان تکان دادن بهتر جواب دهند. استفاده از ریتم نوزاد عادت به شنیدن صدای قلب مادر دارد و یکی از دلایلی هم که دوست دارد در آغوش و نزدیک مادر باشد همین است. ولی به جای آن می توانید برای کودکتان موزیک ملایم بگذارید و یا برایش لالایی بخوانید و یا فقط او را کنار یک صدای یکنواخت مثل صدای هواکش قرار دهید. تکان تکان دادن گاهی تنها تکان تکان دادن کودک و راه رفتن می تواند او را آرام کند. بعضی اوقات هم می توانید او را در گهواره و یا Rocking chair بگذارید و تکان دهید. گردش با اتومبیل هم می تواند در این مواقع کمک کننده باشد. مالیدن شکم مالدین پشت یا شکم نوزاد یکی از آرام بخش ترین کارهایی است که می توانید بکنید بویژه اگر گریه کودک ناشی از گاز روده ها باشد که در بعضی کودکان کولیکی دیده می شود. مکیدن حتی موقعی که کودک گرسنه نیست، مکیدن به آرام شدن ضربان قلب کودک، شل شدن معده، و کاهش دست و پا زدن او کمک می کند. در این مواقع پستانک بسیار کمک کننده است. مواظب خودتان هم باشید هیچ کودکی تا حالا از گریه کردن نمرده است! ولی گریه کودک می تواند استرس زیادی به پدر و مادر جدید وارد کند. شما در این مدت بسیار بی خوابی کشیده اید و ممکن است ندانید چکار کنید. مادران به اندازه کافی به دلیل تغییرات هورمونی دچار هیجانات هستند. پدران هم ممکن است ندانند که چه نقشی می توانند در مراقبت از کودکشان ایفا کنند و اینکه تمام توجه همسرشان به کودک نورسیده است خود استرسی برای آنهاست. حالا کودکی را هم که در حال گریه کردن است به این دو نفر اضافه کنید تا ببینید که چگونه بسیاری از والدین سرشار از احساس بی کفایتی می شوند. اگر مطمئنید که نیاز های کودکتان را پاسخ گفته اید و سعی کرده اید که آرامش کنید ولی همچنان گریه می کند زمان آن است که کمی هم به خودتان برسید تا از پا نیفتید: • کودکتان را روی تخت بگذارید و بگذارید مدتی گریه کند (نترسید هیچ اتفاقی نمی افتد!) • از دوستان و بستگانتان راهنمایی بگیرید (حضور مادر بزرگ ها در این مواقع واقعاً نعمتی است!) • کمی استراحت کنید و بگذارید فرد دیگری از کودک مراقبت کند. • نفس عمیق بکشید. • با خودتان تکرار کنید: "کودک من مشکلی ندارد و گریه صدمه ای به او نمی زند. مشکلش فقط این است که نمی تواند بگوید چه می خواهد." خوشبختانه کودکان (و والدینشان) بسیار انعطاف پذیرند و حتی بدترین شرایط را نیز بالاخره از سر می گذرانند. معمولاً از 8 تا 12 ماهگی به بعد کودک بهتر می تواند خودش را آرام کند و بسیاری از این گریه ها دیگر اتفاق نمی افتد. [ سه شنبه 89/4/29 ] [ 5:37 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
حجةالاسلام و المسلمین حمید رضا مظاهری سیف، رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای اسلامی دانشگاه صنعتی شریف و پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات حوزة علمیة قم و نویسنده هفت کتاب و هفتاد و سه مقاله در نشریات علمی است، آخرین اثر وی با نام "جریانشناسی انتقادی عرفانهای نوظهور" بوده که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است. مظاهری سیف در این گفتوگو به بررسی علل گرایش جوانان به شیطان پرستی پرداخته است و از نقش صهیونیسم جهانی در گسترش و ترویج شیطان پرستی سخن به میان میآورد، وی معتقد است: امروزه در دنیا تبلیغات زیادی برای عرفان یهود یا همان قبالا صورت میگیرد. شخصیتهای مشهوری نظیر مادونا کابالیست میشوند و آموزههای کابالا در رمانهای کوئیلیو نقش پررنگی پیدا میکند، در رمانهای کوه پنجم، بریدا، شیطان و دوشیزه پریم و حتی کیمیاگر به روشنی تعالیم کابالا دیده میشود. مشروح این گفتوگو را با هم میخوانیم: * با توجه به شرایط فعلی، علل گرایش جوانان ایرانی به برخی ادیان نوپدید از جمله شیطان پرستی چیست؟ بسم الله الرحمن الرحیم، در مصاحبههای قبلی با برخی از خبرگزاریها و نشریات درباره علل و زمینههای پیدایش و گسترش ادیان و معنویتهای نوظهور سخن گفتهام. تمام آنها در مورد گرایشهای شیطان پرستی نیز معنی دار و صادق اند. اما در خصوص گرایشهای شیطانی عوامل دیگری هم وجود دارد که اگر اجازه بدهید به آنها بپردازیم. اولین و مهمترین عامل این است که شیطانگرایی در وجود تمام انسانها ریشهدارد. در روایتی از امام صادق علیه السلام میخوانیم که قلب هر انسان دو گوش دارد در یکی شیطانی نشسته و همواره به سوی شر و پلیدی دعوت میکند و در گوش دیگر فرشتهای است که به خیر و نیکی میخواند. درون انسان عرصة جنگ میان شیطان و فرشته درون است. اگر شخص ارادة خود را به سوی فرشته معطوف کند، شیطان را شکست داده و تسلیم خواهد کرد، اما در صورتی انسان به پیروی از شیطان درون روی آورد، فرشتة درونی را تضعیف خواهد کرد و صد البته که فرشتة درون هیچگاه شکست نمیخورد، انسان تنها میتواند صدای او را نشنیده بگیرد ولی امکان از بین بردنش را ندارد؛ چون دعوت فرشتة درونی همان ندای فطرت است که تغییر و تبدّلی پیدا نمیکند.(روم/30) به همین علت دنبال کردن ندای شیطان جنگ درونی را پایدار میکند و چنین کسی هیچ گاه به آرامش نخواهد رسید، و همواره با تضاد و تعارض درونی و احساس ناکامی زندگی خواهد کرد. ممکن است ما از شنیدن انجام یک گناه احساس نفرت کنیم، اما گاهی نیز رغبتی در قلبمان ایجاد میشود، ما انسانها گاهی از گناه و خطا و ضایع کردن حق دیگران برای منافع خود خوشمان میآید و به آن میل پیدا میکنیم، اینها نشانة فعالیت شیطان درونی است. جنبش شیطانگرایی و شیطان پرستی بر همین خصلت آدمی تکیه میکند و سستی اراده و بیتوجهی به رسول باطنی یا تمایلات متعالی فطرت سبب اقبال به دعوت شیطان از لحاظ روانشناختی و استقبال از جنبشهای شیطانگرا به لحاظ جامعهشناختی میشود. جنبش شیطانگرایی میخواهد با تقدیس و مشروعیت دادن به شرارت و شیطنت، تضاد درونی و آشفتگی روانی را بکاهد و حتی وعدة از بین بردن آن را میدهد، اما این وعدة دروغی است که هیچگاه محقق نخواهد شد. انسان هرچه قدر هم خطا کند و با فطرت و خرد و فرشتة درون خود مبارزه کند، نمیتواند وجود خود را از حضور آنها تهی سازد، زیرا فطرت در حقیقت ندای خالق و هستی بخش ماست که درون ما حضور دارد و تا هستیم او با ماست. به همین منظور شیطانگرایان از مرگ خدا سخن میگویند تا بتوانند فرشتة درون را نابود کنند و البته این توهمی بیش نیست. در این مرحله که به نتیجه نرسند ممکن است پایان دادن به هستی را پیش نهاد کنند و فکر کنند با خودکشی میتوان از هستی و هستی بخش رو گرداند. ولی با مرگ به او نزدیکتر میشوند، در حالیکه قادر متعالی را از خود ناخشنود کرده و برای دریافت عشق بیکران او آماده نشدهاند. از این رو با قهر و غضب مواجه خواهند شد. بنابراین یکی از علل گرایش به شیطان پرستی پیروی از شیطان درون است که عاقبت آن به جاهای بسیار ناخوشایندی میرسد. * هدف از وجود، شیطان چیست؟ خداوند مهربان این شیطان درونی را قرار داد تا در مصاف با او نیروهای عظیم خرد و اراده در انسان شکوفا شود و به مراتب برتر از فرشتگان راه یابد. و با حسن اختیار، صلاحیت جانشینی خداوند و فرمانفرمایی بر تمام عالم را پیدا کند. * چه عوامل دیگری در گرایش به شیطان پرستی موثر است؟ یکی دیگر از علل گرایش به جنبشهای شیطانی استفادة وسیع آنها از نمادهاست. انتقال و نشر اندیشهها از طریق گفتن یا نوشتن دشوار است و تعداد محدودی از مردم با آن ارتباط برقرار میکنند. اما نمادها به راحتی جایگاه خود را در فرهنگ عمومی پیدا میکنند و به خاطر اینکه ظرفیت کار هنری دارند، به صورت جذابی در جامعه، به خصوص بین جوانان و زنان گسترش مییابند. نمادها همواره حامل معنا و پیام هستند و نوعی نگرش یا فکر را تداعی میکنند و رفتار خاصی را یادآور میشوند. مثلاً مردم با دیدن گلدسته یاد مسجد و نماز میافتند. با دیدن چراغ قرمز احساس خطر میکنند و میایستند. جنبش شیطانگرایی با استفاده وسیع از نمادها و به کارگیری ظرفیتهای هنری نظیر گرافیک، سینما و از همه بیشتر موسیقی به عرصه آمده است. نمادها و سمبولهای شیطانی روی لباسها، گردنبندها و دستبندها، انگشترها و ساعتها، از کفش تا کلاه همه جا دیده میشود. این نمادها با طراحیهای متنوع و زیبا افراد را جذب میکنند، پس از اینکه استفاده از آنها تکرار شد و به عنوان بخشی از رفتار و سلیقة شخص در آمده و به نوعی هویت و خودپندارة فرد را تشکیل میدهد، در این شرایط با افراد دیگری که نمودهای رفتاری و ذوقی همانندی را دارند، احساس همزاد پنداری کرده و خود را از آنها و آنها را از خود میپندارد و در رفتار و گفتار و افکار به طور ناخودآگاه شبیه به آنها میشود. به قول ارنست کاسیرر انسان حیوان نمادساز است و به خاطر قدرت تفکر و معناجویی یا معنا بخشی، کنشهای متقابل انسانها به صورت نمادین شکل میگیرد. و از این راه معانی را به هم منتقل میکنند. مثلاً دو نفر که به هم میرسند برای هم دست تکان میدهند و این حرکت نماد توجه، محبت و احترام است. معانی که به صورت نمادین در روابط انسانی جریان پیدا میکند، به واسطة هنر بسیار مؤثرتر میشود و سینما یکی از تأثیر گذارترین هنرهاست. هنگامی که فیلم شیطان در تاریخ 6/6/1976 پخش شد کسی فکر نمیکرد که چقدر مؤثر واقع شود به طوری که هنگام پخش نسخة دوم این فیلم در تاریخ 6/6/2006 بسیاری از مردم از خانه بیرون نیامدند تا پر شیطان به آنها نگیرد و عدهای هم کارهای مهم خود را نظیر عروسی و غیره به این روز انداخته بودند تا از نیروی شیطان بهرهمند شوند! * گویا اعتقاد به نیروی شیطان نیز در این بین نقش مهمی دارد؟ یکی دیگر از عوامل گسترش شیطانگرایی و شیطانپرستی این است که شیطان را منشأ قدرت معرفی میکنند و کامیابی و موفقیت در زندگی را در روزگار غلبة شیطان در گرو دست دادن با او و سپردن روح خود به شیطان اعلام میکنند. شیطانگرایان میگویند ما در دوران غلبة شر بر خیر زندگی میکنیم و این نشانة غلبة شیطان بر خداست، پس نیروی غالب نیروی شیطان است و در صورت همراهی با او میتوان به نیروی لازم برای رسیدن به اهداف و آرزوها دست یافت. در حالیکه واقعیت چیز دیگری است. ما در دورة مهلت یافتن شیطان و متأسفانه سستی انسان به سر میبریم. شیطان نه تنها رقیب خداوند نیست، بلکه رقیب انسان هم نیست و اگر انسان به خود بیاید و به خدا پناه ببرد شیطان در برابر او عاجز و ذلیل خواهد شد. قرآن کریم میفرماید: نیرنگ شیطان ضعیف است.(نساء/76) و سلطهای بر اهل ایمان و توکل کنندگان ندارد،(نحل/99) سلطة او فقط بر کسانی است که به او دل سپرده و فرمانش را میپذیرند و او را شریک پروردگارشان میپندارند. (نحل/100) جنبش شیطانگرایی در راستای جا انداختن این دروغ بزرگ که در دوران غلبة نیروی شیطان به سر میبریم، دست به فعالیتهای تبلیغی گستردهای زده است. از جمله تولید فیلمهایی نظیر کودک رزماری، دروازه نهم و گابریل. رومن پولانسکی در فیلم کودک رزماری (1968) تولد شیطان را اعلام کرد، تولدی که همه از آن خوشحال اند و او را فرزند قدرتمندترین قدرتمندان میدانند. سپس در فیلم دروازه نهم (1999) شیطان را به صورت نیرویی که غلبه یافته معرفی میکند. نیرویی که خیلی از مردم و حتی افراد شاخص نظیر اساتید دانشگاه و ثروتمندان در جستجوی راهی برای سپردن روح و جسم خود به او و متقابلاً برخورداری از قدرت او هستند. سرانجام در فیلم گابریل تولید سال 2008، میبینیم که زمین را ظلمت و پلیدی فرا گرفته و خداوند فرشتگان را برای نجات زمین میفرستد؛ اما آنها نیز آلوده میشوند و در پایان گابریل که همان جبرئیل است با دلخوری از خداوند، دست از زمین میکشد و به آسمان صعود میکند، تا نگذارد که خدا فرشتگان دیگر را به زمین بفرستد. این فیلمها که با تکنیکهای بالا و جذابیتهای زیاد داستانی تولید میشود، در نهایت باور یا دست کم این احتمال را تقویت میکند که نیرویی به نام نیروی شیطان وجود دارد و پیوستن به او بسیار مفید و مؤثر است. یکی دیگر از عوامل جذابیت و رویآوری به جنبش شیطانی که بسیار شیطنت آمیز به کار گرفته شده، میل به انتقاد و اعتراض در جوانان است. بدون شک مدل زندگی ما که بر اساس اهداف و برنامههای تمدن غرب شکل گرفته با فطرت و طبیعت انسان ناسازگار و خیلی آزار دهنده است. نظام اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی ما - منظورم از ما تمام مردم دنیاست - ظالمانه و سرشار از تباهی است. در اینجا نمیخواهم به این موضوع بپردازم و در جاهای دیگر توضیح دادهام. اما نشانههای این تباهی که در تار و پود تمدن معاصر و زندگی ما پیچیده، افسردگیها، اضطرابها، رنجهای بیهوده، ارزشهای پوچ نظیر پول، مدرک، مدالها و جوایز مسخرة بین اللمللی و هزاران پدیدة موهوم و بیمعنای دیگر است. نوجوان و جوانی که تازه با این عرصه آشنا میشود و هنوز این هنجارهای بیمعنا را درونی نکرده ستم و تجاوز به حریم خود را کاملاً احساس میکند و به سرکشی رو میآورد. دقیقاً به همین علت در دهة 1960شاهد جنبشهای دانشجویی وسیع در آمریکا و اروپا بودیم. دقیقاً در اوج این جنبشها بود که پدیدهای به نام موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض به وجود آمد. آن جنبشها و این سبک موسیقی در ابتدا اهداف بسیار درستی داشت. اهدافی نظیر مخالفت با مصرفگرایی، فاصلة فقیر و غنی، سرمایهداری، جنگ، فرسایش روابط انسانی و... مثلا ً جوانان میرفتند و از زبالهها لباسهای پاره پیدا میکردند و میپوشیدند تا به اختلاف طبقاتی و بیعدالتی اعتراض کنند، داد و فریاد راه میانداختند، ویژگی موسیقی متال فریاد، حرفهای اهانت آمیز و سروصدای بلند است. البته روشهایی که از سوی این جوانان به کار برده میشد همیشه درست نبود اما اهداف خوبی در کار بود. دیری نگذشت که این جنبش به جهات انحرافی سوق پیدا کرد. در بین شعارهایی نظیر عشق به مردم و عدالت، دعوت به استفاده از ماریجوانا و سایر مواد مخدر پیدا شد، گروهایی موسیقی خود جوش مورد حمایت شرکتهای سرمایهداری قرار گرفتند و گروههایی نظیر هندریکس و گروه کِریم موسیقی متال را به سوی تجاری شدن سوق دادند، تاجایی که امروزه خوانندگان معروف مثل مرلین منسون و گروههای مطرح متال کاملاً در خدمت نظام سرمایه داری قرار گرفتهاند و لباسهای پاره با قیمت گزاف در بوتیکهای شیک به فروش میرسد. این گروهها از آنجا که خلاف ارزشهای اجتماعی حرکت میکردند و تندی و اهانت ورد زبانشان بود و نهادهای اجتماعی نظیر اقتصاد، حکومت، آموزش، خانواده و دین را مورد حمله قرار میدادند، ظرفیت خوبی برای گرایشهای شیطانی داشتند و از سوی دستهای پنهان سرمایهداری به همین سمت منحرف شدند، "ازی آزبورن" خوانندة گروه "بلک سبث" که شاید بتوان آن را پایه گذار سبک متال معرفی کرد، در مصاحبهای در سال 1976 اعلام کرد که ما یک گروه موسیقی هویمتال هستیم و هرگز به دنبال تفکرات شیطانی نرفتهایم. این موضع گیری برای آن بود که نشریات زیادی آنها را به عنوان گروه شیطانی معرفی میکردند و عدهای با حالات، آداب و لباسهای شیطانگرایی در کنسرتهای آنها حاضر میشدند. به تدریج گروههایی که دیدند حال و هوای شیطانی مورد استقبال و تبلیغات خوبی قرار میگیرد و می تواند ثروت و شهرت خوبی برای آنها به ارمغان بیاورد، دست به کارهای شیطانی زدند، از اینجا بود که بلک متال یا متال جادویی و سایر شاخههای موسیقی هوی متال شکل گرفت. مثلاً گروهی مثل "نیروانا" که نام خود را از بودیسم برگرفته و به طور ناامیدانهای از رنج و پلیدی سخن میگوید، با پشتیبانی شبکه "ام.تی.وی" سبک متال آلترناتیو را مطرح کرد و به شهرت و ثروت فراوانی رسید. و تا زمان خودکشی "کرت کوبین" (خوانندة این گروه) پول هنگفتی را به جیب تهیه کنندگان تلوزیونی خود سرازیر کرد. * این سودهای سرشار، در دیگر کشورها نیز با استقبال مواجه شد؟ هدفی که شرکتهای بزرگ در چند سال اخیر دنبال کردهاند این است که مدل بومی این گروهها را در هر کشوری ایجاد کنند. گروههایی مثل "هدهانتز" در آلمان و گروههای "آنگرا" و "راپسودی" در آسیای جنوب شرقی و نسخههایی از گروه "دیساید" در ایران، نمونههای قابل توجهی هستند.همانطور که میبینید، کارتلهای سرمایهداری و سیاسی با برنامه ریزی حساب شده و سوء استفاده از بیتوجهی مردم توانستند یک تهدید جدی علیه خود را به فرصت تبدیل کنند. و جوانانی را که ممکن بود نظام سلطه را در هم بریزند و مدل دیگری برای زندگی بیابند، به سمت داد و فریادهای بیهوده و اعتراض بدون فکر و برنامه جهت دادند و همتشان این شد که چگونه پابهپای گیتار الکتریک فریاد بکشند و به زمین و زمان فحش بدهند. در واقع با استعداد و پول همین جوانان، نیروی تحول و اعتراض فعال را از آنها گرفتند!. در راستای کشف و حمایت و البته بهرهبرداری از استعدادهای درخشان در این زمینه از سال 2000 جشنواره گروههای زیر زمینی برگزار شد. و همانطور که میبینیم حرکت اعتراضی و تحولخواهانة جوانان با فریادهای مأیوسانه، و سرگرمیهای نیرو زدا و فکر سوز، و تلاش برای به دست آوردن جوایز جشنوارهها به ارزش موهوم دیگری تبدیل شده که خاصیتی جز تداوم، ظلم و بیعدالتی و بیرحمی در دنیا ندارد. بنابراین یکی دیگر از علل جذابیت شیطانگرایی مخالفت و اعتراض به نظم موجود و ارزشهای رایج اجتماعی است، که برای جوانان هیجانزا و جالب است. * شیطان پرستی و گرایش به آن علل مختلفی دارد، نقش فطرت انسان را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید؟ عامل دیگر گرایش به شیطانگرایی ریشة عمیق فطری دارد. روح ما انسانها پیش از پیوستن به تن مادی و حضور دراین دنیا، در عالم ملکوت و در محضر خداوند بوده و پروردگار خود را با تمام جلوهها مشاهده کرده و با تمام صفات عالی میشناخته است. روح ما از آن جهت که خداوند را با صفات جمال و لطف و رحمت دیده و شناخته به او عشق میورزد و از جهتی که او را با صفات جلال و جبروت و عظمت و قهاریت دیده، خشیت و هیبت را تجربه کرده است. در این دنیا که ازآن تجربة والا و ملکوتی دور شدهایم هم در جستجوی زیبایی و عشق هستیم و هم فطرتاً مایل به خوف و هیبت و خشیت. همانطور که اگر زیبایی حقیقی را نبینیم و عشق حقیقی را نیابیم، زیباییهای موهوم و عشقهای پوچ قلبمان را فرامیگیرد، اگر عظمت و شکوه بیکران الاهی را نشناسیم، با خوف و عظمت موهوم دل خود را به تپش وا میداریم. جنبش شیطانی با خشم و خشونت و ایجاد ترس برای لحظاتی قلب انسان را میلرزاند و به این نیاز عمیق فطری پاسخی موهوم و منحرف میدهد. در موسیقیهای شیطان پرستی، گریمهای وحشتناک خواننده، اشعار تند و پرنفرت، صدای بلند و حجم بالای صدا، سرعت ریفها و ملودی، استفاده از تکنیکهای پالم میوت، افکتهای دیستروشن و صحنه پردازی هول انگیز و نعرههای دلخراش، هر بیننده و شنوندهای را تحت تأثیر قرار میدهد و قلب او را میلرزاند. این هیجان برای عدهای از جوانان دلپذیر است. به ویژه اگر تصور کنیم که جوان امروز سالهای پرشور زندگی خود را بدون توجه به نیازهای طبیعی در مدلی تحمیلی و تکراری و میگذراند، جوانی که ناگزیر است تا اواسط دهة سوم زندگی درسهای بیارزشی را بخواند که در آینده به هیچ دردی نخواهد خورد و در اوج استعداد و غرور و توانایی به عنوان یک شهروند کامل شناخته نمیشود، نه شغل، نه ازدواج و نه هیچ یک از خواستههای او به موقع تعریف نشده است. در این شرایط اگر به معنویت ناب و معرفت خداوند هم دستی نداشته باشد، فضای موسیقی شیطانگرا و هراس و هیجان آن تنوع جالبی به زندگی او میدهد. و پاسخی موقت و دروغی خوشایند خواهد بود. * از ویژگی های بارز شیطان پرستی در ایران و تفاوت شیطان پرستان در ایران با سایر کشورها بگویید؟ شیطانپرستی یا شیطانگرایی در کشور ما هنوز در دورة نمادین به سرمیبرد و به ایدئولوژی تبدیل نشده است. اما در کشورهای غربی با توجه به شبکه فراماسونری و نیز مبانی عرفان یهودی (قبالا یا کابالا) به یک ایدئولوژی سیاسی و مذهبی تبدیل شده و کاملاً با آرمانهای صهیونیسم هماهنگی دارد. ولی باید توجه داشت که با کارکردی که نمادها دارند، بعد از مرحلة ترویج نمادها، نوبت به انتقال ایدئولوژی خواهد رسید. خیلی روشن عرض کنم وقتی سلام و علیک جوانان ما اشاره به نماد سرشیطان شد و آنگاه دیدند که فلان هنرپیشة صهیونیست، فلان ورزشکار کابالیست و رئیس جمهور آمریکا نیز دستش را آنطور بالا میبرد، به طور ناخودآگاه با آنها احساس همانندی کرده و ارزشها و اندیشههای آنها را از آن خود میداند. حالت سرشیطان نمادی از بافومت است که به صورت یک بز روی کره زمین نشسته و به معنای تحقق حکومت شیطان در زمین است. متأسفانه مسئولین به این ابعاد موضوع توجه ندارند و جنبش شیطانی را فقط از منظر انحرافات اجتماعی میبینند و از لایههای عمیقتر تغافل میکنند. با در نظر گرفتن لایههای عمیق این بحث مواجهه با آن تنها کار نیروی انتظامی نیست، بلکه سازمانهای فرهنگی و سیاسی کشور باید برای آن فکر کنند و برنامه داشته باشند. موضوع دیگر در مورد شیطانگرایی در ایران و بلکه دنیای اسلام این است که در فرهنگ یهودی - مسیحی ایمان در برابر عقل و دانش قرار دارد و شیطان نماد عقلگرایی است. البته در آنجا عقل محدود به عقل منفعتجو و دنیاگراست. اما به هر حال شیطان نماد عقل و دانش قلمداد میشود که با دعوت آدم و حوا به خوردن از میوة درخت دانش با انسان از بهشت رانده شد. و این موضوع زمینة جذب خیلی از افراد به شیطان بودهاست. اما در دنیای اسلام این حنا رنگ ندارد و شیطان نماد جهل و وهم است و ایمان بر شالودة خرد و معرفت استوار میشود. از این جهت جنبش شیطانگرایی اگر بخواهد توفیقاتی را که در سایر کشورها داشته، در ایران و جهان اسلام تجربه کند، ناگزیر است که به تحریف در دین اسلام دست بزند. و البته اقداماتی را در این راستا آغاز کرده و برخی از آموزههای عرفانی را که با سوء تفسیر به عقلستیزی تبدیل میشود، برجسته میکنند. به خصوص با حمایت از برخی فرقههای منحرف صوفیه، عرفان ناب اسلامی را در چهرهای مسخ شده مینمایند. * دربارة ریشههای شیطانگرایی در عرفان یهود توضیح دهید. به اعتقاد یهودیان، بنیاسرائیل قوم برتر هستند و هیچ غیر یهودی، در جامعه یهودیان پذیرفته نمیشود، بنابراین یهودیان نمیتوانند مثل پیروان سایر ادیان دیگران را به دین خود دعوت کنند، آنها این خلاء را با عرفان یهودی پر کردهاند. یعنی اگرچه شما به عنوان یک مسلمان یا مسیحی نمیتوانید یهودی شوید ولی میتوانید به عرفان یهود بپیوندید. امروزه در دنیا تبلیغات زیادی برای عرفان یهود یا همان قبالا صورت میگیرد. شخصیتهای مشهوری نظیر مادونا کابالیست میشوند و آموزههای کابالا در رمانهای کوئیلیو نقش پررنگی پیدا میکند، در رمانهای کوه پنجم، بریدا، شیطان و دوشیزه پریم و حتی کیمیاگر به روشنی تعالیم کابالا دیده میشود. البته عرفان یهود سر سفرة تعالیم انبیای بزرگ الاهی نشسته است و مطالب صحیح آن زیاد است و در همین مطالب صحیح با عرفان اسلامی همانندی پیدا میکند. اما تحریفات وحشتناکی هم در آن صورت گرفته که مشکل از همین تحریفات آغاز میشود. یکی از تحریفات عرفان یهود این است که آنها خدا را دارای تجلیات یا سفیراهای خیر و شر میدانند و در واقع جلوههای جلال و قهر و سخط الاهی را جلوههای شر که منشأ پیدایش شر در عالم است، معرفی میکنند. رهبری نیروهای شر به دست فرشتهای به نام "سَمائیل" سپرده شده و در فیلم "گابریل" وقتی "جبرئیل" به زمین میآید، میبیند که سمائیل یعنی یکی از فرشتگانی که در بهشت باهم بودند، بر زمین حکومت میکند. جهان شر الاهی "سیترا احرا" نام دارد. بر همین خشت کج، آموزة دیگری را مینهند و آن آموزة "شمیطاها" یا ادوار تاریخ است. براساس قبالا جلوههای خداوند در ادوار مختلف تغییر میکند، گاهی در دوران تجلی لطف و رحمت و به سر میبریم و گاهی در عصر قهر و غضب و جلال و جبروت الاهی، چنانکه در تورات میبینیم قوم بنیاسرائیل گاهی مشمول رحمت خداوند بودهاند و گاهی گرفتار قهر و غضب او. دوران قهر و غضب که حتی دامن پیامبران را میگیرد، دورهای است که میل انسان به گناه زیاد میشود و انسان سر به عصیان میگذارد. دوران تجلی قهر و جبروت عصر غلبة شیطان است و با نگاه توحیدیتر در واقع شیطان دست چپ خداست. در مکتب کابالا ظهور مسیح سرآغاز تجلیات رحمت و لطف الاهی است و تا پیش از آن یا به عبارتی در آخرالزمان دورة غلبة ضد مسیح یا همان شیطان است که آن را عصر آکواریوس مینامند. "آکواریوس" انعکاس "سیترا احرا" در زمین است و ما امروز در عصر آکواریوس به سر میبریم. بنابراین اگر میخواهید، به قدرت و نیروی زندگی و کامیابی برسید باید با شیطان همراه شوید، حتی اگر میخواهید در عصر شیطان با تجلی خدا هماهنگ باشید، باید شیطانی شوید. * در حالیکه نگرش اسلامی در این زمینه متفاوت است؟ در نگرش اسلامی تمام صفات خداوند عین ذات او و خیر مطلق است.(خطبة اول نهج البلاغه را ببینید.) نباید صفات الاهی را تکهتکه کرد. صفات و اسماء الاهی کمالات ذات او هستند که ما در تحلیل عقلی برای شناخت خود آنها را متعدد میکنیم، اما تمام آن صفات پاک یک حقیقت دارد و آن ذات اقدس احدی است. انسان به عنوان خلیفة خدا و آیینة تمام نمای او باید تمام صفات خدا را با هم در قلب خویش متجلی سازد و میان لطف و قهر و جمال و جلال جمع کند؛ در این حال به نوعی عشق سرشار از هیبت و خوف همراه با رجاء و بندگی و خدمت عاشقانه به پروردگار خویش میرسد. در کابالا بر اثر تمایز میان نامهای و صفات خداوند به نوعی شرک پنهان معتقد شدهاند و به جای ذات کامل صفات را میپرستند. و این کاری بود که قوم عاد کردند و حضرت هود به آنها فرمود: "أَ تُجادِلُونَنی فی أَسْماءٍ سَمَّیتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکمْ ما نَزَّلَ اللّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنّی مَعَکمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ" آیا در نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید با من جدال میکنید در حالیکه خداوند هیچ برهانی را بر آن فرو نفرستاده است. پس منتظر باشید، من هم با شما منتظر هستم."اعراف/71 " قوم عاد از نظر علمی بسیار پیش رفته بودند و قرآن میفرماید به آنها قدرت و تمکنی دادیم که به شما ندادیم. (انعام/6) به همین جهت خداوند معجزة خاصی به حضرت هود نداد و میخواست تا آنها با اندیشه و خرد خود و نگریستن به آن همه نعمتی که خداوند به آنها داده است حق را بفهمند. ولی آنها خدا را در نامها و صفاتش تجزیه کرده بودند و به جای خداوند یکتا، نامهای او را میپرستیدند. و این دقیقاً راهی است که در قبالا پیموده میشود و عاقبت آن هم روشن است. [ سه شنبه 89/4/29 ] [ 5:35 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |