BABAK 1992 | ||
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ... دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد: چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم! دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت: خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن... اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ... معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ... و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . . .
طبق معمول نظر فراموش نشه . . . [ یکشنبه 92/1/25 ] [ 5:38 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
تعریف فعل : کاری را که فاعل انجام میدهد. برای تبدیل فعل به مصدر در زبان فارسی (ن) در آخر فعل به کار می رود. معادل با (ن) در فارسی، در انگلیسی to به کار می رود. to =< ن < مصدر< فعل
To see > I see
You see They see
تذکر : همیشه I و We به You تبدیل میشوند. مثال: ? I am > are you Can not > Can"t Will not > Won"t Must not > Mustn"t Shall not > Shan"t Is not > Isn"t Are not > Aren"t Am not > Am not May not > May not [ یکشنبه 89/3/30 ] [ 6:36 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |