داستان - BABAK 1992
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

BABAK 1992
 
لینک دوستان

آن کس که بداند و بداند که بداند،
باید برود غاز به کنجی بچراند.

آن کس که بداند و نداند که بداند،
بهتر که رود خویش به گوری بتپاند.

آن کس که نداند و بداند که نداند،
با پارتی و پولش خرک خویش براند.

آن کس که نداند و نداند که نداند،
بر پست ریاست ابدالدهر بماند.


[ سه شنبه 90/1/2 ] [ 12:49 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]

سلام به دوستای گلم

پیشاپیش عید رو به همتون تبریگ می گم و آرزوی:

12 ماه شادی

52 هفته پیروزی

365 روز سلامتی

8760 ساعت برکت

525600 دقیقه عشق

3153000 ثانیه دوستی رو برای همه شما دارم.

 

                                                           بووووس        عید مبارک  بووووس


[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 7:30 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]

روزی به رهی دخترکی بود خفن
چون کبک ِ خرامان قدمی روی چمن


صد جور مکمل به رخش مالیده
از عزت ِ نفس ، سر به سما ساییده


یک مانتو به تن داشت چه گویم از آن
از چهار طرف کوته و تنگ و چسبان


بر روی سرش روسری ای بود ، عجب
طولش به گمانم نرسد نیم وجب !


شلوارک برمودایی هم بر پا داشت
آنجا که نباید بشود ، پیدا داشت


آهسته به او گفتمش ای یار عزیز
ای دختر ِ خوب و پاک و محجوب و تمیز

این چیست به تن کرده ای و نیست لباس
آراستگی یه چیز و مد چیز ِ جداس

با عشوه بگفت پاسخم اوبا این حرف
"اصلاح نموده ام ز الگو ، مصرف"

گر نیت صرفه جویی داری ای زن
اصلا نکن این لباس را هم بر تن


[ پنج شنبه 89/12/26 ] [ 7:25 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی، تمام دنیا رو گرفته بود.

یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است، از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند.

مافوق به سرباز گفت: اگر بخواهی می توانی بروی، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه؟

دوستت احتمالا دیگه مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی!

حرف های مافوق، اثری نداشت، سرباز اینطور تشخیص داد که باید به نجات دوستش برود.

اون سرباز به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند.

افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت:

من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، خوب ببین این دوستت مرده!

خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی!

سرباز در جواب گفت: قربان البته که ارزشش را داشت.

افسر گفت: منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟

سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم، هنوز زنده بود، نفس می کشید، اون حتی با من حرف زد!

من از شنیدن چیزی که او بهم گفت الان احساس رضایت قلبی می کنم.

اون گفت: جیم ... من می دونستم که تو هر طور شده به کمک من می آیی!!!

ازت متشکرم دوست همیشگی من!!!

(حالا بعضی ها هم هستن که حتی یه تلفن هم نمی زنن تا از دوستشون خبری بگیرن!!!)

نظر شما چیه؟


[ چهارشنبه 89/12/4 ] [ 8:29 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]
  • ضرب المثلهای به روز شده:

1-سرش بو پیتزا سبزیجات میده       2- آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب

3-پرادو سواری دولا دولا نمیشه      4- پاتو از پارکتت درازتر نکن

5- هری پاتر آخرش خوشه

  • نام همسر در موبایل آقایون:

 بعد1ماه:عزیزم ، بعد2ماه:خانمم، بعد3ماه: همسرم 

بعد1سال:منزل ،بعد2سال: هیتلر ،بعد3سال:عزرائیل
بعد4سال: unknown

  • غضنفر سوار مترو می شه، تفنگ در میاره به راننده مترو می گه یالا برو دوبی!
  • غضنفر می افته توی چاه، می گه خدا رو شکر تهش سوراخ نبود!
  • می دونی آماره ازدواج در چه حیوونی بیشتر است ؟ جواب : تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین
  • از غضنفر می پرسن آرزوت چیه؟ میگه: دکتربشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم: متاسفم
  • غضنفر میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه: ما میریم یه دور میزنیم، بر می‌گردیم !
  • غضنفر میره کتابخونه کتابش رو پس میده…خانم کتابدار میگه: خوب کتابش جالب بود؟ 

میگه والا شخصیت زیاد داشت، داستان خاصی هم نداشت…

کتابداره میگه: ای وای پس این شما بودین دفترچه تلفن منو برده بودین؟

  • مهریه در سال 1391 : 124 نان سنگک طرح قدیم
  • زن و مرد جوانی به مناسبت تموم شدن خونه جدیدشون دوستانشون را دعوت کرده بودند.بعد از اینکه تمام خونه را به دوستانشون نشون دادند.

 یکی ازشون پرسید : خونه خیلی قشنگیه مبارکتون باشه ولی چرا تمام اتاقها را گرد درست کرده‌اید.

 مرد جوان جواب داد : راستش را بخواهید قبل از اینکه خونه‌مان را بسازیم مادر زنم بهم گفت: مادر جون تو را ب...ه خدا، فکر یک گوشه از خونه را واسه من هم بکنید.

  • سره سفره عقد عروس بله نمی گفته. داماد یکم فکر میکنه و با صدای بلند می گه: عمو زنجیر باف
  • اطلاعیه وزارت سلامتی: از این پس برای گرفتن بلیت هواپیما علاوه بر ارائه شناسنامه به ارائه وصیت‌نامه هم احتیاج است
  • میدونى معنى (C N G) چیه؟ یعنى : سوخت نداریم جیگر
  • تور ویژه نوروز 90 سواحل زیبای بهشت با پرواز مستقیم بوئینگ 747 ایران ایر *آخرت گشت*  
  • این منم تازه از سره جلسه امتحان بلند شدم همه چیز عادیههیچ چیز غیر طبیعی نمیبینید.

.

.

.

 ایزی لایف پوشاک مخصوص دانشجویان

  • شب عشق است و هر کس دست یار خویش می بوسد، غریبم، بی کسم،من دست غم ،غم دست من بوسد، ولنتاین مبارک
  • همه به زخمشون دستمال میبندن اما من به زخمم دل بستم ! ولنتاین بر زخم زندگیم مبارک!!!!
  • گاو و الاغ و اردک ، کبریت و گاز و فندک ، جوجه و مرغ و لک لک ، ولنتاینت مبارک  

[ شنبه 89/11/30 ] [ 8:1 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

هر چی که بخوای از عکس، داستان، ترفند مو بایل و کامپیوتر،ترفند ایرانسل،بازی،دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس و ....
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 707
بازدید دیروز: 26
کل بازدیدها: 925764