BABAK 1992 | ||
[ دوشنبه 90/8/16 ] [ 10:18 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
Two lawyers walking through the woods spotted a vicious-looking bear. The first lawyer immediately opened his briefcase, pulled out a pair of sneakers and started putting them on.The second lawyer looked at him and said, "You"re crazy! You"ll never be able to outrun that bear!""I don"t have to," the first lawyer replied. "I only have to outrun you." دوتا وکیل داشتن با هم قدم میزدن که ناگهان با یه خرس عصبانی و بد شکل رو به رو شدن. وکیل اول با سرعت کیفش رو باز کرد و از توی اون یک جفت کتانی در آورد و شروع به پوشیدن اونها کرد. وکیل دوم نگاهی بهش انداخت و گفت : تو خیلی احمقی، هرگز نمیتونی از این خرس جلو بزنی.
دومی جواب داد : مجبور نیستم این کار رو بکنم!!! فقط کافیه از تو جلو بزنم!!!!! [ چهارشنبه 90/8/11 ] [ 12:51 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
آن کس که بداند و بداند که بداند، آن کس که بداند و نداند که بداند، آن کس که نداند و بداند که نداند، آن کس که نداند و نداند که نداند، [ سه شنبه 90/1/2 ] [ 12:49 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
1-سرش بو پیتزا سبزیجات میده 2- آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب 3-پرادو سواری دولا دولا نمیشه 4- پاتو از پارکتت درازتر نکن 5- هری پاتر آخرش خوشه
بعد1ماه:عزیزم ، بعد2ماه:خانمم، بعد3ماه: همسرم
بعد1سال:منزل ،بعد2سال: هیتلر ،بعد3سال:عزرائیل
میگه والا شخصیت زیاد داشت، داستان خاصی هم نداشت… کتابداره میگه: ای وای پس این شما بودین دفترچه تلفن منو برده بودین؟
یکی ازشون پرسید : خونه خیلی قشنگیه مبارکتون باشه ولی چرا تمام اتاقها را گرد درست کردهاید. مرد جوان جواب داد : راستش را بخواهید قبل از اینکه خونهمان را بسازیم مادر زنم بهم گفت: مادر جون تو را ب...ه خدا، فکر یک گوشه از خونه را واسه من هم بکنید.
. . . ایزی لایف پوشاک مخصوص دانشجویان
[ شنبه 89/11/30 ] [ 8:1 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
دو مرد نسبت به هم، دایی وخواهر زاده اند. یعنی اولی دایی دومی و خواهر زاده اوست، دومی نیز دائی اولی و خواهرزاده وی می باشد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ [ جمعه 89/11/22 ] [ 12:58 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |