BABAK 1992 | ||
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک فقط می خوان بهت بگن :. تولدت مبارک
تولدم مبارک [ شنبه 92/3/25 ] [ 9:57 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
It is impossible to capture in words نمی توان درواژه ها گنجاند The feeling I have for you احساس من را به تو They are the strongest feeling that I احساس من به تونیرومندترین احساسی است Have ever had about که تاکنون داشته ام Yet when I try to tell you them با این حال هنگامی که می خواهم آنرا به تو بگویم Or try write them to you یا حتی آنرا برایت بنویسم The words do not even begin to touch واژهای را نمی یابم که حتی بتواند The depths of my feelings احساسی نزدیک به ژرفای احساس مرا بیان کند And though I cannot explain the essence of و گرچه من نمی توانم جوهر چنین These phenomenal feelings احساس شگفت انگیزی را بیان کنم I can tell you what I feel like when I am with you می توانم بگویم در کنار تو چه احساسی دارم When I am whit you it is as if آنگاه که در کنار توهستم I were a bird flying freely in the clear blue sky گوئی پرنده ای هستم که آزاد در آسمان صاف و آبی رنگبال می گشاید When I am with you it is as if آنگاه که در کنار تو هستم I were a flower opening up my petals of life گوئی گلی هستم که شاداب گلبرگهایش را می گشاید When I am whit you it is as if آنگاه که در کنار تو هستم I were the waves of the ocean crashing strongly گوئی موجی هستم در اقیانوس که توفنده Against the shore بر ساحل می کوبد When I am with you it is as if آنگاه که درکنارتوهستم I were the rainbow after the storm گوئی رنگین کمانی هستم درپس طوفان Proudly showing my colours که سربلند،رنگهایم را نمایان می سازم Whwn I am with you it is as if آنگاه که درکنارتوهستم Everything that is beautiful surrounds us گوئی غرق درزیبائی ها گشته ام this is Just a very small part واین تنها بخش کوچکی است of how wonderful feel ازاحساسی شگفت When I am with you انگیزکه درکنارتودارم Maybe the word "love" was invented to explain شاید واژه ی عشق را از آنرو ساخته اند The deep, all encompassing feeling that تا ژرفا و شکوه احساس
Let me tell you a thousand times بگذار هزاربار بگویم I love you more than "LOVE"!!... بیش از عشق عاشق تو هستم!! [ یکشنبه 92/3/19 ] [ 6:26 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
I wish I was your lover کاش معشوق تو بودم You know I got this feeling that I just can’t hide میدونی یک احساسی دارم که نمی تونم پنهان کنم
I try to tell you about I’m me سعی می کنم که بهت بگم ولی من
Words don’t come easily کلمات به آسانی نمی آیند
When you get close I share them وقتی تو نزدیک می شی او نا رو تقسیم می کنم
I watch you when you smile من تماشات می کنم وقتی تو لبخند می زنی
I watch you when you cry من تماشات می کنم وقتی تو گریه می کنی
And I still don’t understand و من هنوز نفهمیدم
Baby I got this feeling عزیزم من این احساس دارم
That I just can’t hide که نمی تونم پنهانش کنم
Don’t try to run away سعی نکن فرار کنی
There’s many thing I wanna say خیلی چیزهاست که باید بهت بگم
No matter how it ends فرقی نمی کنه چطوری تموم بشه
Just hold me when I tell you فقط به من گوش کن وقتی که بهت می گم
I wish I was your lover ای کاش معشوق تو بودم
I wish that you were mine ای کاش تو مال من بودی
Baby I got this feeling عزیزم من این احساس دارم
That I just can’t hide که نمی تونم پنهانش کنم
Let me be the lover بذار معشوقت باشم
Let me be the one بذار تنها ( یکی ) باشم
Yeah Yeah . آره آره
[ یکشنبه 92/3/19 ] [ 6:23 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
آه ، زندگی ... خنده های ما در خلال روز های زندگی ، در عبور روزهای کودکی ؛ و در شروع یک بلوغ مخملی گم شدند ... آه زندگی ! زود اعتراف کن ! خنده های ما کجاست ؟ دست و نزد کیست ؟ آه زندگی ... آی زندگی ... زود و زود و زود تند و تند و تند پاسخم بده ... [ سه شنبه 92/1/27 ] [ 1:16 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت [ یکشنبه 92/1/25 ] [ 5:49 عصر ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |