BABAK 1992 | ||
ادامه مطلب قبلی: 1-12- آینده نگری «آینده نگری» و «دور اندیشی» یکی از شرایط مدیریت خردمندانه و منطقی است و مدیریت بدون توجه به این نکته مهم نمیتواند سازمان را به سر منزل مقصود برساند. قبل از اقدام به هر کار باید جوانب و زوایای مختلف آن مورد بررسی قرار گرفته و پیامدهای احتمالی آن پیشبینی شود. مدیرانی که قبل از اقدامهای عملی، با آیندهنگری زوایای مختلف مسئله را بررسی کرده و امکانات و مقدمات لازم را پیشبینی میکنند، تصمیمهای استوارتری میگیرند و میزان موفقیت و اثربخشی خود را افزایش میدهند (خدمتی، 1381، ص 30). آن حضرت در خطبه 154 فرمودند: «بینا دل خردمند، پایان خویش میبیند و پست و بلند و نشیب و فراز خود را میشناسد». 1-13- بلندی همت هر چه انسان از همت والاتری برخوردار باشد، فعالیت و کارهای بیشتر و چشمگیرتری انجام میدهد و کارگزار بلند همت در کارها و مسئولیتهایی که بر عهده گرفته است، بسیار موفقتر از دون همتّان میباشد و اصولاً ارزش انسان بسته به همت اوست. حضرت علی(ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «با بلند همتان بپیوند» (قوچانی، 1374، ص 137). 1-14- قدرت و توانایی یکی از ویژگیهای مدیر شایسته، داشتن قدرت و توانایی است. زیرا مدیر قدرتمند و توانمند میتواند در جهت رسیدن به اهداف سازمان حرکت نماید و هر گونه مانع را از جا بردارد. امام علی(ع) در نامه 61 به کارگزار نالائق خود، عدم قدرت و توانایی او را تذکر میدهد و مورد ملالت قرار میدهد. 1-15- استقامت در برابر مشکلات مدیر و مسئول مشاغل کلیدی باید در برابر فشار کار و دشواریها و فراز و نشیبهای شغلی و تلخیها و سختیهای آن چون کوه استوار و با استقامت و دارای عزم و ارادة پولادین باشد. حضرت علی(ع) در این مورد در نامه 53 مالک اشتر فرمودهاند: «پس برای مشاغل کلیدی از سپاهیان و لشگریان خود کسی را انتخاب و مسئول بنما که در برابر دشواریها و پیشآمدهای سخت و تلخ استوار باشد و مصیبتهای بزرگ وی را از پا ننشاند. فردی باشد که هنگام ناتوانی و ضعف دیگران بر او ضعف و ناتوانی غالب نشود و بر اثر بیخیالی دیگران بیتفاوت نگردد» (قوچانی، 1374، ص 136). 1-16- قاطعیت قاطعیت و پرهیز از شک و تردید از لوازم و شرایط اصلی موفقیت مدیر است و پس از بررسی جوانب مختلف قضیه و مشورت با صاحبنظران، قاطعیت در اجرای تصمیم و اجرای آن ضرورت دارد. دو دلی و عدم قاطعیت مدیر باعث میشود که تردید و ابهام و سردرگمی در همه بدنه سازمان سرایت کرده و کارها در زمان مناسب به انجام نرسد و سازمان به اهداف مورد نظر نرسد. امام علی (ع)، از شک و تردید بیمورد نهی کرده و میفرماید: «علم خود را به جهل و یقین خویش را به شک تبدیل نکنید، وقتی دانستید عمل کنید و زمانی که یقین کردید، اقدام نمایید» (نهجالبلاغه: حکمت 274) (خدمتی، 1381، ص 32). 1-17- شجاعت شجاعت یکی از صفات مهم برای مدیران میباشد تا بتوانند از حق دفاع نمایند و علیه خلاف و ناحقی مبارزه نمایند. حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر، به او میفرماید که به اهل شجاعت بپیوندد و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نماید: ?ثُمَّ اَلصِق بِذَوی… الشّجاعَه? (قوچانی، 1374، ص 137). 2- خصوصیات و معیارهای ارزشی 2-1- سخاوت گشاده دستی از عوامل محبوبیت انسان در جامعه است و قهراً موجب پیشرفت و موفقیت مدیر در کار میباشد. بنابراین امام علی(ع) سخاوت و گشاده دستی را از معیارهای انتخاب مدیران دانسته است که البته این صفت فقط در مسائل مالی خلاصه نشده و سخاوت در کار اخلاق، همکاری و اندیشه و… را هم در بر میگیرد. آن حضرت فرمودهاند: ?ثُم الصِق بِذَوی… السَّخا? (نهجالبلاغه: نامه 53) (قوچانی، 1374، ص 139). 2-2- وفاداری وفاداری یکی از فضائل اخلاقی است که عموم افراد باید این ویژگی را در خود تقویت نمایند. به ویژه لازمست مدیران و کارکنان در مقابل سازمان متعهد شوند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به اهداف سازمان به کار گیرند. امام علی(ع) در نامه 53 به مالک اشتر فرموده است: «سپس با فرستادن مأموران مخفی راستگو و وفادار، کارهای آنان را زیر نظر بگیر» (خدمتی، 1381، صص 133-134). 2-3- تواضع و فروتنی مدیر و مسئولی که خود را خدمتگزار مردم میداند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بود و به هیچ وجه در رفتارش با آنان برتری و سلطهگری وجود نخواهد داشت. امیرالمؤمنین(ع) در نامهای که به یکی از والیان خود نوشته، چنین فرموده است: «در برابر رعیّت فروتن باش» (دلشاد تهرانی، 1377، ص 134). 2-4- تسلط بر خشم کسانی که دارای مقام و منصب هستند هر لحظه ممکنست که نیروی خشمشان طغیان کند و آنان را از حالت طبیعی و اعتدال خارج نماید و با کارکنان با حالت خشم و غضب برخورد کنند و پیشآمدهای ناگواری رخ دهد که هم برای فرد و هم برای سازمان و جامعه مضر باشد. لذا لازمست که صاحبان مقام و منصب و مدیران دارای قدرت تسلط بر خشم و کظم غیظ باشند. امیرالمؤمنین(ع) در نامه به مالک اشتر فرمودهاند: «آن کس را فرمانده لشگریان نما که از همه در علم و بردباری بالاتر باشد و از کسانی باشد که خشم او را فرا نگیرد و به زودی از جای خود بدر نرود». نتیجهگیری کلام و سیره معصومین (ع)، درس زندگی سعادتمند در این دنیا و رستگاری آخرت برای انسان است. همانطور که در معیارهای استخراج شده از نهجالبلاغه مشاهده شد، معارف اهل بیت فقط به یک بعد انسان نمیپردازد و انسان را در تمام ابعاد وجودی رشد میدهد. براین اساس میتوان چنین نتیجهگیری نمود که در رویکرد اسلامی، نظامی جامع و همه جانبه در مقام تعریف ویژگیهای مدیران مد نظر است که ابعاد درونی ساختاری، رفتاری را بصورت همزمان پوشش میدهد. منابع و مآخذ: 1. اجرایی، عبدالستّار (1380)، منشور علوی(ع) در فرمان به مالک اشتر نخعی، قم: دفتر نشر نوید اسلام. 2. احمد خانی، مسعود (1379)، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامههای حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و مدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق (ع). 3. خدمتی، ابوطالب و دیگران (1381)، مدیریت علوی، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه. 4. خسروی، محمود (1378)، ملاکهای انتخاب و انتصاب نیروی انسانی در مدیریت اسلامی با تأکید بر نهجالبلاغه، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و مدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق(ع). 5. دلشاد تهرانی، مصطفی (1377)، دولت آفتاب، اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی(ع)، تهران: خانهاندیشه جوان. 6. علی ابن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت ـ 40ق (1371)، نهجالبلاغه، ترجمه اسداله مبّشری، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم. 7. علی ابن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت ـ 40ق (1382)، نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع). 8. قوچانی، محمود (1374)، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، شرح عهدنامه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) به مالک اشتر، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی. [ یکشنبه 90/1/28 ] [ 8:4 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
آنچه در سعادت جامعه نقش اساسی دارد، شایستگی و جامع الشرایط بودن مدیران و کارگزاران آن جامعه است. در سازمانها نیز موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف و مأموریتهای سازمانی منوط به مدیرانی کاردان و لایق میباشد. بنابراین انتخاب کارگزاران و مدیران اصلح سزاوار توجه و بررسی فراوان است و باید معیارهایی برای سنجش افراد و انتخاب ایشان در نظر گرفته شود. مسلماً معیارهای سنجش در هر جامعه باید متناسب با ارزشها و جهانبینی آن جامعه تعریف شود. جهانبینی مادی منحصر به جهان ماده میباشد ولی در جهانبینی اسلامی، هم این جهان و هم آخرت مورد توجه است. در جهانبینی اسلامی هدف صرفاً تولید بیشتر نیست بلکه هدف نهایی تعالی انسان و رسیدن او به جایگاه خلیفه خدا بر روی زمین میباشد. این تفاوت در جهانبینی از تمایزات مدیریت اسلامی با مدیریت غربی میباشد که هر یک از این دو دیدگاه معیارهای سنجش خاص خود را دارند. در مدیریت اسلامی، بهترین مرجع برای یافتن معیارهای مناسب سنجش افراد، قطعاً سخن معصومین(ع) میباشد. سخنان امیرالمومنین(ع)، منبع ارزشمندی برای این منظور است زیرا سخن آن حضرت به دلیل معصوم بودن ایشان خالی از خطا و لغزش است. همچنین آن حضرت خود تجارب گرانقدری در زمینه خلافت مسلمین و همچنین فرماندهی در جنگها داشتهاند و بر سرزمین گسترده اسلامی آن زمان حکومت نمودهاند. اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است علم لدنی آن حضرت میباشد که از امتیازهای خاص ائمه معصومین(ع) میباشد. در این مقاله سعی شده است معیارهای مدیران جامعه اسلامی از نظر حضرت علی(ع) که از کتاب شریف نهجالبلاغه استخراج شده است ارائه گردد. معیارهای به دست آمده، در سه دستة معیارهای تخصصی، ارزشی و مکتبی دستهبندی شده است. گرچه این تلاش ناچیز، قطرهای از اقیانوس بیانتهای معارف اهل بیت(ع) میباشد. اهمیت تبیین صفات و خصوصیات مدیران از دیدگاه حضرت علی(ع) را میتوان به این صورت توضیح داد که در اندیشه حضرت علی(ع) هیچ خطری برای جامعة اسلامی، همچون خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت یا کمصلاحیت نیست. آن حضرت در نامهای به مصریان که با مالک اشتر فرستاد، هنگامی که او را حکومت آن سرزمین گمارد، چنین هشدار داده است: «من بیم آن دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست آرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند» (نهجالبلاغه: نامه 62). اگر حساسیت مردم نسبت به صفات و شروط لازم برای زمامداران کاسته شود یا بیرنگ گردد، آنگاه هر بیصلاحیت و فاقد اهلیتی میتواند در ردههای مدیریتی قرار گیرد و تباهیها به بار آورد. امام علی(ع) چنین هشدار دادهاند: «بیگمان مردمان هلاک شدند آنگاه که پیشوایان هدایت و پیشوایان کفر را یکسان شمردند و گفتند: هر که به جای پیامبر(ص) نشست، چه نیکوکار باشد و چه بدکار اطاعت او واجب است پس بدین سبب هلاک شدند» (دلشاد تهرانی، 1377، صص 99-100). خصوصیات و معیارهای مدیران در نهجالبلاغه را میتوان به سه دسته زیر تقسیم کرد: الف) معیارهای تخصصی: این دسته از معیارها، برای انجام موفقیتآمیز شغل لازم است. این معیارها معمولاً بین مدیریت اسلامی و مدیریت غربی مشترک است. معیارهایی نظیر تحصیلات، تجربه، سابقه کاری،... ب) معیارهای ارزشی: این دسته از معیارها شامل مجموعهای از رفتارهای قابل قبول جوامع انسانی میباشد که در اکثر جوامع ممکن است قابل قبول باشد و به نام ارزشهای جهانی نیز شناخته میشوند. مانند رعایت حقوق دیگران، گشادهرویی و .... ج) معیارهای مکتبی: معیارهای مکتبی ریشه در مکتب اسلام و مدیریت اسلامی دارد. جایگاه و مفهوم انسان در دو مکتب الهی و مادی، معیارها و ملاکهای انتخاب افراد در مناصب و مدیریتها را نیز شکل میدهد به طوری که در مکتب تیلوریسم به انسان به عنوان (گوریل باهوش) و در مکتب اسلامی به عنوان (خلیفه ا?) نگریسته میشود. در مدیریت اسلامی هدف صرف تولید نیست و غایت، تعالی انسان میباشد. همان تفاوتهایی که بین مدیریت اسلامی و مدیریت علمی وجود دارد، به تفاوتهایی در معیارهای انتخاب و انتصاب افراد منجر میشود لذا در اسلام معیارهای ارزشی و مکتبی اهمیت و گستردگی فراوانی پیدا میکند. 1- خصوصیات و معیارهای تخصصی 1-1- علم و دانش در احادیث اسلامی همواره تأکید شده است که در انتخاب افراد به صلاحیت علمی و توانایی آنها دقت و توجه بیشتری شود و هرگز کسانی را که از نظر علمی ضعیفند و آگاهیهای لازم را ندارند بر کاری نگمارند زیرا که چنین کاری بزرگترین خیانت به جامعه اسلامی است. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه، خطبه 172 میفرمایند: «ای مردم همانا سزاوارترین مردم به این امر (خلافت و زمامداری) کسی است که تواناترین آنها بر اجرای امور و داناترین به فرمان خداوند در فهم مسائل باشد» (خسروی، 1378، صص 39-40). 1-2- تجربه کاری یکی از مؤثرترین عوامل موفقیت کارگزار و مدیر در تشکیلات و سازمان، تجربه و سابقه کاری وی میباشد. مدیر و مسئول باتجربه، بسیاری از نابسامانیهای سازمان خود را سامان میدهد و بالعکس مدیر و مسئول بیتجربه و بدون سابقه، تشکیلات سازمان یافته را متلاشی و پراکنده خواهد نمود. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر میفرماید: «افراد با تجربه را به عنوان کارگزار انتخاب نما» (قوچانی، 1374، ص82). 1-3- حسن تدبیر حسن تدبیر معیاری ضروری برای زمامداران و مدیران میباشد. هیچ مدیریتی نمیتواند بدون تدبیر درست راه به جایی ببرد و هر جا که نابسامانی و تباهی مشاهده میشود باید در جستجوی نوعی بیتدبیری در آنجا برآمد و اساساً از مهمترین عوامل فروپاشی سازمانها و دولتها سوءتدبیر است. به بیان امیرالمومنین(ع): «چهار چیز دلیل برگشت (روزگار و اوضاع و احوال دولتها و حکومتهاست)، بدی تدبیر و زشتی تبذیر و کمی عبرت گرفتن و بسیاری مغرور شدن» (غررالحکم). همچنین آن حضرت فرمودهاند: «صلاح و سازمان زندگی تدبیر است» (دلشاد تهرانی، 1377، صص 255-256). 1-4- سعه صدر از ویژگیهای مهم مسئولان و مدیران سعةصدر است، کسی دارای سعه صدر است که از گشادگی روح و همتی عالی و اندیشهای بلند برخوردار باشد. سعة صدر موجب دوراندیشی و واقعنگری مسئولان و مدیران میشود و اگر دولتمردان فاقد این خصلت باشند از عهدة بسیاری از مشکلات و نارساییها برنخواهند آمد. یک مدیر اسلامی باید بداند که در مصدر امور با فراز و نشیبهای گوناگونی مواجه بوده و برای دستیابی به اهداف تشکیلات، سختیهای فراوان در پیش دارد و اگر حوصله، بردباری و بلندهمتی را سلاح خود نسازد در اثر فشارهای جانبی و پیشامدهای ناگوار حرکات غیرمترقبهای از خود نشان میدهد که بعضاً اعتبار مدیریت و مسئولیت او را زیر سئوال میبرد. سعةصدر آنقدر مهم است که حضرت علی(ع) آن را ابزار حکومت میدانند: ?آله الرئاسه سِعَهُ الصَدر? (احمدخانی، 1379، صص 127-132). 1-5- شایستگی و کفایت در آئین اسلام مسند مدیریت شایسته کسی است که قدرت استفاده از ایمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. امیرالمؤمنین در نامه به مالک اشتر، یکی از شرایط واگذاری مسئولیتها را «کفایت» میداند و میفرماید: «ای مالک در به کارگیری کارمندان و کارگزارانی که باید زیر نظر تو کار کنند هیچگونه واسطه و شفاعتی را نپذیر مگر شفاعت «کفایت» و امانت را» (خسروی، 1378، صص 41-42). 1-6- نظم و انضباط نظم، برنامهریزی و زمانبندی یکی از عوامل مؤثر در موفقیت مدیر است، چرا که مدیر سازمان از سویی کارها و وظایف متعددی برعهده دارد و از سوی دیگر وقت او محدود است. امام علی(ع) در بخشی از عهدنامه خود به مالک اشتر میفرماید: «کار هر روز را همان روز انجام بده، زیرا هر روز کاری مخصوص به خود دارد» (خدمتی، 1381، ص 33). همچنین آن حضرت در وصیت خود قبل از شهادتشان میفرمایند: «سفارش میکنم شما را به تقوی و نظم در امور». 1-7- حسن سابقه امام علی(ع) سوابق کاری افراد را در گزینش مدیران دقیقاً مورد توجه قرار میداد. همچنین آن حضرت، کسانی را که قبلاً در حکومت ظلم و طاغوت دارای منصبی بودهاند و در گناهکاری شریک بودهاند، جهت تصدی جایگاههای مدیریتی شایسته نمیدانند و در نامه 53 به مالک اشتر فرمودهاند: «بدترین وزیران تو کسانیاند که وزیران والیان بدکار پیش از تو بودهاند و با آنان در گناهان همکاری کردهاند مبادا اینان صاحبان اسرار تو باشند زیرا که یاران گنهکاران و برادران ستمکارانند، تو میتوانی به جای آنان بهتر از آنها را بیابی، کسانی که نظریات و نفوذ آنها را دارند ولی وزر و وبال آنها را ندارند و با ستمکاران و گنهکاران همکاری نکردهاند. این مردان پاکدامن هزینه کمتری بر تو تحمیل میکنند و نسبت به تو مهربانترند و با بیگانه کم الفتترند، آنها را مخصوصان جلسههای سری و انجمنهای علنی خود قرار ده». 1-8- داشتن پشتکار و دوری از تنبلی سستی در انجام دادن امور موجب زیر پا گذاشتن حق و عدم اجرای به موقع کارها و تضییع حقوق مردمان است. کندی در کارها فرصتهای خیر و غیر قابل بازگشت را از بین میبرد و به هیچ وجه نباید در گردش امور سستی و کندی و کاهلی راه یابد و این امر باید با دقتهای لازم عجین و همراه شود. امیرالمومنین علی(ع) چنین سفارش کردهاند: «در کارهای خود بر افراد سست و تنبل تکیه مکن» (دلشاد تهرانی، 1377، ص 372-375). 1-9- تند ذهنی و داشتن حافظه قوی مدیر و مسئول باید دارای حافظه قوی و ذهنی توانمند باشد تا پرداختن به یک مسئله او را از سایر مسائل غافل نکند و پیچیدگی و حجم کارها، او را به فراموشی و اشتباه نیاندازد. حضرت علی ( ع) در نامه به مالک اشتر چنین فرموده است: «کسی را برگزین که در رساندن نامه کارگزارانت به تو یا رساندن پاسخهای تو به آنان کوتاهی نکند و در آنچه برای تو میستاند یا از طرف تو به آنان تحویل میدهد، فراموشکار نباشد». 1-10- پاکی و صلاحیت خانوادگی پاکی و اصالت و صلاحیت خانوادگی از جمله امور کلی است که حضرت علی(ع) در گزینش و انتخاب بر آن تأکید فرموده و آن را به عنوان میزانی در کنار سایر موازین مطرح نموده است. آن حضرت به مالک اشتر توصیه مینماید: «و از آنان که گوهری نیک دارند و از خاندانی پارسا و صالحند و از سابقهای نیکو برخوردارند، فرماندهان را برگزین» (دلشاد تهرانی، 1377، ص 294-295). 1-11- داشتن قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل امام علی(ع) در انتخاب مدیران کشور، به مهارت ادراکی و تشخیص و تجزیه و تحلیل مسائل آنان توجه کامل داشت و مدیرانی را بر میگزید که در بحرانهای پیش آمده خود راه حل مناسب را بیابند. لذا در معرفی مالک اشتر به دیگر فرماندهان نظامی به مهارت ادراکی و تشخیص و تجربه و تحلیل مسائل توسط مالک اشتر، اشاره میفرماید: «من مالک اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهیانی که تحت امر شما هستند فرماندهی دادم، گفته او را بشنوید و از فرمان او اطاعت کنید او را مانند زره و سپر نگهبان خود برگزینید زیرا که مالک نه سستی به خرج داده و نه دچار لغزش میشود، نه در آنجایی که شتاب لازم است کندی دارد و نه آنجا که کندی پسندیده است، شتاب میگیرد» (نهجالبلاغه: نامه 53) (خسروی، 1378، ص 108). ادامه در مطالب بعدی.
[ یکشنبه 90/1/28 ] [ 8:1 صبح ] [ بابک باباپور ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |